آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

علی،علی،مولای من علی

شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۴۳ ب.ظ

 

آفتاب پشت پنجره، اتاقم را پراز نور و روشنایی کرده.

کمی خواب آلوده ام شب قبل را تا نیمه اش بیدار بودم و دنبال کلی آیه و حدیث میگشتم همین شد برای سحر خواب موندم و اینبار هم بی سحری روزه گرفتم اما خوب امروز غدیره و روزه اش موکده...میدونم که دارم کلی صواب میکنم اصلا همین روزه، کلی بهم اعتماد بنفس میده خصوصا وقتی که موقع افطار هم جایی مهمون باشم اون موقع است که سیل التماس دعا ها به سمتم روونه میشه و منم کلی....بگذریم ....باید گذاشت و گذشت ...عین کلام مولاست.

میرم سراغ بهترین لباسها و خوشبوترین عطرها میخوام کلی نونوار کنم آخه امروز غدیره تازه یه عالمه 200تومنی صورتی خوش آب و رنگ نو هم گرفته ام که عیدی بدم مگه فقط سیدها باید عیدی بدن؟!
تو همین فکرم که صدای موبایلم بلند میشه...اوه...چقدر اس ام اس

تمام لذت عمرم در این است / که مولایم امیرالمومنین است....راست میگه ها کم لذتی هم که نیست. لذتش رو هم روز قیامت میچشیم همونجایی که بقیه مسلمونها با حسرت به ما نگاه میکنن و ما تو دلمون بهشون میخندیم چون این ما هستیم که باعث رو سفیدی حضرتیم بقیه چی کاره ان؟ این مائیم که شیعه حضرتیم اونی که شیعه نیست باید بره...بگذریم...خود مولا گفته بگذارید و بگذرید...

میرم سراغ بعدی:

چون نامه ی اعمال مرا پیچیدند

بردند به میزان عمل سنجیدند

بیش از همه کس گناه ما بود ولی

آن را به محبت علی بخشیدند

عجب!

عجب مقامی داره این شیعه علی ...یاد غیبت هام می افتم  و کمتر احساس عذاب وجدان میکنم آخه من شیعه علی هستم دلم قرصه که خودش شفاعت شیعه اش رو میکنه...دیگه چه غم و غصه ایه؟

میرم سراغ دویست تومنی ها....چند نفر تو فامیل داریم؟ یعنی وقتی همه جمع بشیم خونه خانجون به همه میرسه؟ یه وقت کم نیاد ضایع بشم؟! اینه که شروع میکنم به شمردن...یک دو سه ....صد و نه و صد و ده...ای بابا چرا ابر شد...پا میشم چراغ اتاقم رو روشن میکنم...شمردن رو رها میکنم و میرم کنار پنجره...چه ابر سنگینی تو آسمونه...امروز، روز خورشید آل محمده...احساس میکنم امروز حضرت به جای خورشید تو آسمون نشسته امروز غدیره و روز مولامون علی حیفه که هوا ابری باشه....بیش از همه کس گناه ما بود ولی...ما را به.... انگاری دلم گرفته...دلم نور میخواد ...هوای ابری همیشه دلگیرم میکنه...بیش از همه کس گناه ما بود ولی....

خدایا! گناهام یکی یکی دارن جلوی چشمهام رژه میرن...یه بغضی تو گلوم گیر کرده. نمیدونم، انگار دارم از حضرت خجالت میکشم...از گناه هام و از راه و روشم به عنوان یه شیعه.روی نگاه کردن به آسمون رو ندارم میرم طرف کتابخونه ام و چشمم به کتاب اصول کافی میافته میرم سراغ جلد دو.

برخی از اوصاف شیعیان درکلام امام صادق:

همیشه این گونه بوده و هست که مدعیان شیعه بودن و ولایت مداری فراوان، ولی شیعه راستین و امامت پذیر واقعی اندک است.  شیعیان سه دسته اند؛ گروهی به وسیله ما زینت می یابند [و ما را وسیله عزت و آبروی خویش قرار می دهند] و گروهی به وسیله ما می خورند [و ما را وسیله درآمد زندگی دنیایی خویش قرار می دهند] اینها مدعیانند. اما گروهی از ما و به سوی ما هستند، با امنیّت ما آرامش می یابند و با ترس ما ترسانند، بذر های کاشته شده( اسرار) را پخش نمی کنند و در برابر جفاکاران خودنمایی ندارند و شهرت گریز و بی نام و نشانند.آنها چراغهای هدایتند.

نفسم گرفته...گناه ههای ریز و درشتم عین یه سنگ افتاده روی سینه ام.. دارم خفه میشم..امروز غدیره و من ادعا میکنم که شیعه حضرتم به خاطر همین روزه گرفتم و میخوام به عالم و آدم عیدی بدم اما یادم رفته که همین دیروز از بس غیبت کردم فکم خسته شد...یادم رفته که به خاطر تا دیروقت بیرون بودنم با دوستام که داشتیم برای جشن برنامه میریختیم سر مادرم داد کشیدم یادم رفته که یه بنده خدایی گیر پنجاه هزارتومن بود و التماسم کرد اما ندادم..داشتم و ندادم...بهانه تراشیدم و ندادم...خورد شدنش  رو دیدم و ندادم...دلم گرفته...روی نگاه کردن به آسمون رو ندارم انگار حضرت هم نمیخواد به من نگاه کنه اتاقم تاریکه تاریکه

دست میکشم به پنجره دستام سیاه میشه خیلی وقته تمیزش نکردم صفحه دلم هم مثل همین پنجره شده.. شیعیان سه دسته اند؛ گروهی به وسیله ما زینت می یابند [و ما را وسیله عزت و آبروی خویش قرار می دهند] اینها مدعیانند...اینها مدعیانند...اینها مدعیانند...اینها مدعیانند.

سینه ام تنگه و گلوم پر از بغض پای پنجره زانو میزنم و زار زار گریه میکنم میخوام جلوی خورشید آل محمد خم بشم و التماسش کنم...اشک پهنای صورتم رو گرفته که ناگاه حس مینکم دهنم خیس و شور شده...خدایا من روزه بودم....حتی من لیاقت روزه بودن تو غدیر رو هم نداشتم روزه ام با اشک چشمم شکشت...

مولای من، علی جان...غدیرت مبارک، توی غدیرت دلم شکست.

بر من در وصل بسته میدارد دوست 

دل را به عنا شکسته میدارد دوست 

زین پس من و دل شکستگی بر در او 

چون دوست دل شکسته میدارد دوست

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۸۸/۰۹/۱۴
  • ۴۲۸ نمایش

حرف دل

نظرات (۴)

سلام.مطالعه شد  و چه تلخ بود این معصومیت از دست رفته محبان علی
  • حسین سعیدی
  • سلام عیدتون مبارک  خیلی حدیث نابی نقل کردین. خدا کنه  هممون رو جزء شیعیان واقعی باشیم  و نه مدعیان شیعگی. انشالله
  • حسین سعیدی
  • سلام عیدتون مبارک  خیلی حدیث نابی نقل کردین. خدا کنه  هممون رو جزء شیعیان واقعی باشیم  و نه مدعیان شیعگی. انشالله
    سلاممطلب خیلی خوب و مهم و تکان دهنده ایی بود.ان شا’ الله خود مولا علی علیه السلام کمک کنن و دستمون رو بگیرن تا بتونیم جز’ شیعیان واقعی بشیم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی