آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

مستقل

دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۶ ق.ظ

برای مستقل خوابیدن نورا،کمی دیر اقدام کردیم.

اما بالاخره، به استقلالی که دوست داشت رسید.

پیش تر، برایش  داستان تعریف کردم و بعد از کلی داستان سراییهای من گفت که تخت میخواهد.

روزی که برای خرید تخت رفتیم...رفت و تمام تختها را تست کرد.

روی تختهای بچه گانه میخوابید و خودش را به خواب میزد و دیگر پایین هم نمی آمد و بیرون رفتن از هر فروشگاه هم برای خودش ماجرایی داشت.

و حالا چندین شب است که خیلی مستقل میرود و روی تخت خودش میخوابد.

و به دور و بری هایش هم اعلام کرده که خانه هیچ کدامتان نمی آیم چون دوست دارم روی تخت خودم بخوابم.

هر شب میرود و محمدحسین را که در خواب ناز است ، نوازش میکند و کمی پیش او میخوابد و بعد که ماموریتش تمام میشود یگ گاز تقدیم برادرش میکند و بعد هم میرود روی تختش و زیر پتو پنهان میشود... .

....

توجیه میکنیم، تنبیه میکنیم، تشویق میکنیم،

اما این قصه هنوز ادامه دارد اما، اما در کنار تمام اینها جانشان هم برای هم در میرود.

شاید اگر نورا، محمدحسین را نداشت، این مرحله از استقلال را، اینقدر راحت نمی پذیرفت... .


پ.ن: این  سایت جزو بهترین سایتهایی است که میتوانیم وبلاگهای بروز شده مورد علاقه مان را با کمک آن ببینیم

Feedly.com

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۳/۰۹/۲۴
  • ۶۱۷ نمایش

محمدحسین

نورا

نظرات (۱۴)

سلام دوست گلم /حالت خوبه //از پست هات دیدن کردم هر کدوم از اون یکی بهتر بودن//دمت گرم واسه وب خوبی که درست کردی وزحمتی که کشیدی/ اگه دوست داشتی به سایتمون هم فیلم20 بیا و نظرخوبت رو درباره مطالب ویا خود سایت بگو که واقعا از حضور ونظر گذاشتنت خوشحال میشیم. پشیمون نمیشیی اگه سر بزنی .مرسی ازت موفق باشی.film20.ir.منتظرتیم
عزیززززززززززززم 
یعنی اگه اون گاز گرفتن رو انجام نده نمیشه ها !
میگما  نورا و زهرا و دختر یکی از دوستام هرسه در یک محدوده زمانی متولد شدن و هرسه عجیب و بامزه شیطنت دارن. فکر می کنی در اون زمان ماه و خورشید و فلک در حالت خاصی قرار داشتن آیا ؟؟!!!

عاشق چشمان شیطون و پراز رمز و راز و معصومشون هستم. 
پاسخ:
فاطمه جون قطعا تو حالت خاصی قرار داشتن که اینا انقدر ویژه شدن :)
  • مریم دایی جان!
  • سلام!
    دلم خواست!خیییییییییییلیییییییییییی دلم خواست!:)

    سلام عزیزم.جونم حسین چه جیگر خوابیده.ولی نورا هنوز داره شیطنت می کنه

    هلی تازه از مهر امسال مستقل شده.آفرین به نورا خانوم.آره قطعا حضور حسین باعث زود مستقل شدنش شد نه تو این زمینه تو همه زمینه ها همینطوره.مبارکش باشه تخت جدید

    پاسخ:
    فدای هلی شما
    الان اون خانم محترم یواشکی از اون جا چیو رصد می کنه؟
    گاز و نگرفتند و مترصد فرصتند؟ یا گرفتند و شیطنت بعدش را می گذرانند
    خواستم بگویم قطعا کلی از استقلال حبه ی آن آقایی است که آقا وار خوابیده
    پاسخ:
    مترصد فرصته....منم اون گوشه نشستم که نگهبان پسرم باشم:)
    سلام. ای جانم بیداره هنوز! 
    خوش به حالت این پروژه ات به خوبی نتیجه داد .
    من فعلا تو فکر از شیر گرفتنم هنوز! 
    پاسخ:
    عجله ای که نیست،...موفق باشی انشالا
    آخیییییییی نازییییی!!
    محمدحسین چه معصوم خوابیده!!
    و نورا چه با شیطنت نگاه می کنه!!!
    خدا حفظشون کنه.
    پاسخ:
    ممنون نرجس جان
    سلام ماشالاش باشه.پسر منم هم سن نوراست واقعا لذت بخشه کارهای بچه ها تو این سن.راستی نورا شبها غلت نمیزنه و از روی تخت نمیفته؟آخه تخت پسر من نرده داره و شب تا صبح هی میخوره تو نرده ها.
    پاسخ:
    تختش حفاظ داره و مانع افتادنش میشه
    مشکل اصلی ما با پتو پس زدنشه که دایما باید بهش سر بزنیم

    سلام بر خانواده شاد شما.

    محمد حسین خیلی آرام و راحت خوابیده. اما واقعا این نگاه نورا دل آدمو می بره.

    بر خلاف خیلی ها که گفتن نورا شیطنت داره، اتفاقا خیلی هم معصومه. مخصوصا نگاهش.

    البته معصومیتش یه خورده فرق داره! از نوع بامزه و بسیار دلچسب گاز داره. نورا خانم فقط یکبار منو گاز گرفته که البته گاز گرفتنش برای من خیلی جالب بود و یجور حس بشدت خالص کودکی (و البته نوستالژیک) را به همراه داشت. کودکی واقعا چه رویایی هست... یادش بخیر

    پاسخ:
    شرمنده که نوازشش به شما هم رسیده:-) 
    ای جونم به این خواهر و برادر

    سلام

    ریحانه درست یک سال از دختر شما کوچکتره. از وقتی به خانه جدید اومدیم تویتخت خودش میخوابونمش هرچند مجبورم فعلا خودم هم پایین تخت بخوابم. البته به خاطر اینکه چندبار در طول شب بیدار میشه و با همون چشمای بسته گریه میکنه. ولی امیدوارم که بتونم به زودی تنهاش بذارم. اما در کل با تختش میونه خوبی داره و خوشش میاد.

    بچه ها که دوتا بشند خیلی از کارها راحتتر میشه والبته بعضی چیزها هم سختتر.

    پاسخ:
    بله سختی های زیادی هم داره
    سلام
    پیروزی در این مرحله را تبریک میگم

    واقعا بچه اول تو این استقلال بچه دوم خیلی موثر است
    خدا هر دو رو براتون حفظ کند
    پاسخ:
    ممنون....
    برای همه
    ای جان ... خداحفظشون کنه ... بچه های دوم همیشه زودتر مستقل میشن و خیلی چیزا رو یاد می گیرند ...
  • مامان محمدین
  • عزیزم سلام

    من که از وبت نهایت لذت و استفاده رو می برم.

    یه چیزی بگم
    ما باید با چیزی مقابله کنیم یا ازش ناراحت باشیم که طبیعی نیست درسته؟
    اذیت خواهرها برای برادرها یه چیز طبیعیه. توی چند مورد مختلف از مادرهای مختلف این رو شنیدم.(بخصوص با این شرایط:خواهر کوچکتر باشه)

    مراقبت کن اما نه حرص بخور نه نگران باش. کاملا طبیعیه...
    :))))))))))))))))))) کلی هم لذت بردم از دیدن عکس ها... کلی ها...
    بخصوص محمد حسین که خوابه... من خیلی دوستش دارم. خیلی معصومه و معلومه که داماد خوبی میشه. باید کم کم دست به کار شم! :)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
    پاسخ:
    بعععله :))))))))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی