آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

درد

چهارشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۵۹ ب.ظ

شوهر خاله ام را از بیمارستان منتقل کرده اند به مرکزی که شبیه بیمارستان است.

جایی که آخر خط بیمارهای سرطانی است.

یک اتاق بزرگ با امکانات بی نظیر که از یک سمت رو به دریا و سمتی دیگر سبزه زار،  با یخچالی پر از خوراکی های رنگارنگ و پرستارهایی که به قول خاله ام خجالت زده مان میکنند بسکه خوبند و خدمت میکنند.

اما او درد دارد، حتی آب هم از گلویش پایین نمیرود و در یک کلام، این بهشت کوچک، برایش جلوه ای ندارد.

اللهم اشف کل مریض

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۷/۰۴/۰۶
  • ۳۴۷ نمایش

نظرات (۳)

  • لیلی بانو
  • خدا شفاشون بده

    هیچ نعمتی مثل سلامتی نیست بعد از ایمان
    چقدر ناراحت شدم ، امیدوارم خداوند کمک کند 
    سلام این مرکز کجاست چقدر مادرم از این بیمارستان با این  اتاقهای کوچک و تکراری و تاریک  و پرستاران خسته غمگین بود
    پاسخ:
    سلام
    خارج از ایران
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی