آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

محبت

۲۹
دی

 ماه صفر را دوست ندارم

احساس میکنم تمام غصه ها در آن کش دار میشود

چقدر امامان ما دل پر دردی درین ماه داشتند

اما...ان مع العسر یسرا...این خاصیت دنیاست

ربیع که بیاید بهار میشود و دل منهم پر شکوفه

اصلا خدا میخواهد که بعد از این همه غم اینقدر شاد شویم

و کاش قدر شادیهامان را هم بدانیم

این روزها محمد حسین را که در آغوش میگیرم حس  میکنم به خالص ترین محبت دنیا رسیده ام

محبتی که هیچ محبتی با آن برابری نمیکند

در آغوشش میکشم و در میان تمام بوسه باران هایم ناگاه یاد حدیثی می افتم که میگوید مبادا محبت فرزندانتان بر محبت فرزندان ما (اهل بیت پیامبر) پیشی بگیرد...

کاش درکش کنم

کاش بتوانم...

مادر

۰۸
دی

گاهی یک چیزهایی میبینم یا میشنوم که برایم قابل هضم نیست گاهی فکر میکنم که خیلی از ما طوری زندگی میکنیم که انگار فقط در این دنیا هستیم آخرت را در اعتقاداتمون پذیرفته ایم اما هنوز باورش نکردیم به خاطر همین گاهی بی انصاف میشویم گاهی بدقضاوت میکنیم و گاهی هم ظلم میکنیم... .

در لحظه ازدواج میگوییم این مهم ما هستیم که با هم تفاهم داریم اصلا به خانوادش چه کار دارم خودش کلی با خانوادش توفیر دارد اصلا انگار توی آن خانواده بزرگ نشده... انگار بزرگترین جک تاریخ را شنیده ام

ازدواج هم که میکنیم احساس میکنیم که یک قومی متحد شده اند برای آزار دادن ما...در تمام حرفها و نصیحت ها دنبال نکته ای میگردیم  که با آن رابطه خودمان و همسرمان را گل آلود کنیم و از هفت روز هفته چند روزش را مشتاقانه مهمان مادرهامان هستیم و یک روز را هم به زور و به خاطر همسر، سری به این مادر جدید میزنیم انگار خیلی هامان نمیتوانیم باور کنیم که این مادر جدید، مادر عزیزترین فرد زندگی ماست که گاهی حرفهای او هم میتواند مفید باشد

دوستی داشتم که میگفت هرگاه این مادرجدید، همسرم رو در آغوش میکشد چندشم میشود

وقتی هم که بچه دار میشویم کلا همیشه در عجبیم در عجب ازینکه چرا بچه مان این مادر جانش را از آن مادر جان دیگر بیشتر دوست دارد و چرا برای برادرها و خواهرهای همسرمان حتی تره هم خورد نمیکند فراموش کرده ایم که اینها نتیجه رفتار خود ماست و فراموش کره ایم که مدتهاست این خانواده جدید را در روابطمان عاطفی وقلبی مان حذف کرده ایم ... .

من به شرایط ویژه کاری ندارم، به یک مادر همسر بد و لجوج کاری ندارم بحث در شرایط کاملا عادی است شرایطی که پنجاه درصدر قضیه از طرف ماست هرچند که معتقدم همان باقی قضیه را هم میتوان با رفتار سنجیده حل کرد میتوان طرف مقابل را با یک رفتار بخشنده، آنقدر شرمنده کرد که تو برایش بهترین شوی اینها را میگویم چرا که با چشمهایم دیده ام... شعار نیست

از همان روزی که چشم باز کردم هرچه بین مادرم و عزیزم بود احترام بود و محبت، عشق بود ومحبت، آنهم از نوع مادر به فرزند

همان روز هم که میخواستم ازدواج کنم مادرم گفت همسرت و خانواده اش همه از یک ریشه اند همه از یک خاستگاهند باید همه را بپذیری و مادر همسرت جان همسرت است او را هم مثل من دوست بدار

کاش من هم مثل مادرم، درست های زندگی را به فرزندم درست نشان بدهم.

پ ن : مخاطب این نوشته فقط زنان نیستند...مردان هم میتوانند باشند

بالاخره دیشب دیدمش...جدایی نادر از سیمین رو میگویم

قبل از دیدنش خیلی نقدها شنیده بودم که اکثرشون منفی بودند:

معلوم نیست چی بود...سر وته نداشت...همش دعوا بود...همش طلاق و طلاق کشی بود ...جامعه ایران رو زیر سوال برده بود و....خلاصه

اما من خیلی خوشم اومد درست همونجور که از الی خوشم اومد

کسی که دنبال ماجراجویی و به قولی فیلمهای اکشنه اصلا نباید فیلمهای فرهادی رو ببینه چون به دردش نمیخوره

فرهادی توی این دو فیلمی که من دیدم روی دیدگاه آدمها فیلم میسازه

در فیلم جدایی نادر از سیمین آدم ایده آل نداریم آدم بده هم نداریم همه خاکستری هستند همه همونجوری عمل میکنن که نود درصد ما آدمها تو زندگیمون عمل میکنیم

ما میدونیم دروغ خیلی بده اما اگه مجبور بشیم و بدونیم به ضرر خودمون و خانوادمون تموم میشه شاید همون اولش دروغ نگیم بلکه اول خودمون رو توجیه میکنیم و بعد دروغ میگیم و اینجوری فکر میکنیم که داریم راست میگیم

و دو زن توی این فیلم داریم یک زن که میخواد طلاق بگیره و این اولش که میفهمی خیلی بده اما کافیه خودت رو بزاری جای اون

چند سال نگه داری از پدر پیر همسر که آلزایمر داره و از پس کوچکترین کارهاش بر نمیاد و حالا دیگه خسته شده و طبق قرار قبلی که با همسرش برای مقیم شدن تو کشور دیگه ای داشتن پیش میره اما همسرش نمیتونه این پدر پیر رو که ازیک نوزاد هم ناتوان تره  تنها بزاره

وقتی خودت رو جای این آدمها میزاری میبینی همشون حق دارن..درست مثل همه ما که فکر میکنیم بیشتر اوقات حق با ماست

و زن دیگر، زنی هست که برای پرستاری ازین پدر پیر به دلیل رفتن زن اول میاد

زنی که بارداره اما به خاطر بیکاری و مشکلات همسرش خودش رو موظف به کار میدونه زنی که قربانی شرایط زندگیش میشه...

فیلم جدایی نادر از سیمین یه برشی از زندگیه که تو هرجایی از دنیا میتونه اتفاق بیفته و اونهاییکه ادعا دارن که چرا تو ایران باید ساخته بشه برن مثال نقضش رو بیارن که توی ایران این ماجرا ها نیست که الی ماشا الله هست کافیه فقط دور و برخودمون رو ببینیم بقیه جامعه پیشکش

و اگر هم میگن که برای حفظ آبروی جامعه ایرانی نباید ساخته بشه که کل فیلمساز های دنیا باید چشمشون رو بر روی تمام حقایق ببندند و تنها اون چیزی رو نشون بدن که خوشایند کشورشون باشه که یه همچین رسمی بین فیلمسازهای دنیا وجود نداره... .

همانقدر که زندگی هامون همراه با فرازها و لبخندهاست همانقدر هم همراه با غمها و فرودهاست

و آن فیلمسازی موفق است که زندگی را حکایت کند