قیاس
همگی روی تردمیل بودیم و و من با سرعت بالا می دویدم.
بحث هم بالا گرفته بود و من شنونده بودم.
میگفتند باید روی این فرهنگ عمومی کار کرد.
باید چشمهای آدمها خصوصا آقایون به دیدن زنهای بدون آرایش و لباس اتو نکشیده و زنهایی که موهای بدن را شیو نمیکنند و دستی به ابرو و ... نمیکشند عادت کند.
ما زنها باید برای خودمان زندگی کنیم و در هر حالی از بدنمان راضی باشیم چه آراسته و چه ژولیده و چه عیب دار و زشت و چه زیبا و بی نقص.
و شاید نقطه مقابل این تفکر زنهایی هستند که همیشه باید در انظار عمومی زیبا و آرایش کرده باشند.
و شاید همان عده افراطی که هر کاری و هر عملی و هر رفتاری با این بدن میکنند تا که دیده شوند و شاید کالا بودن زن نتیجه همین رفتارهای افراطی باشد.
و من فکر میکنم به این که تا وقتی که مرزهایی که برای نمایش بدن وجود دارد را نپذیریم این دو تفکر همیشه با هم در تضادند .
و من خوشحالم که دینی دارم که تبرج در انظار را از من نخواسته اما از من خواسته که برای اهل خانه، در حد توانم، تمیز و خوشبو و آراسته باشم.
و آرامش ناشی از امنیت این مرز بندی را تنها کسانی حس میکنند که حجب و حیا را فهمیده اند و به آن عاملند.
ولعاقبه للمتقین
- ۹۸/۰۴/۲۴
- ۳۳۰ نمایش