نورای من
چهاردهم تیر ماه تولد نورا بود.
که مصادف شد با تولد امام رضای رئوف.
و از آنجایی که نورا در روز عید غدیرمتولد شده است، هرسال عید غدیر هم یک کیک برای نورا میپزیم و تولدش را تبریک میگوییم.
حسین تابحال دوتولد دوستانه داشته است که همه دوستان کلاسش به تولدش آمدند و الحق هم خوش گذشت.
و نورا تا بحال نداشته است.
عید غدیر امسال گفتم جان مادر انشالله که ۱۴ تیر که بیاید این ویروس رفته است و یک جشن دوستانه برایت میگیریم.
اما نشد.
و چه بی رحمانه این ویروس چنگ انداخته به لحظه لحظه هایمان.
اما عوضش سه روز برایش جشن گرفتیم.
سه تا کیک پختیم و با شمعها لبخند زدیم و در تولد آخر یکی از دوستهای صمیمی اش را دعوت کردیم و در حیاط تولد گرفتیم.
و علی در تمام این روزهای ذوق میکرد و بارها اعلام میکرد که این تولد من است نه نورا.
و نورا، این دختر مهربان هشت سالگی اش را تمام کرد.
وقتی به چشمانش نگاه میکنم حس میکنم تمام لطف خداوند را میبینم.
وقتی به اراده و همتش نگاه میکنم احساس شعف میکنم که انقدر مصمم در راه هدفهایش تلاش میکند و پیشرفت میکند و برایش مهم است که اوقاتش به بطالت نرود.
مهر و محبتش هم به تک تک ما ستودنی است.
خواهرانه علی و حسین را غرق محبت میکند و در اوج تمام دلتنگیها و خستگیهای من، مثل یک نور میتابد و قلبم را روشن میکند.
و از خدا ممنونم که حضور نورا را مثل یک نور و معجزه در زندگی مان میبینیم و لمس میکنیم.
خدایا درین رورهای بیماری و خاکستری نگه دار تمام بچه های دنیا باش که هر بچه ای، یک نور و معجزه برای قلب پدر و مادرش است.
آمین یا رب العالمین.
۲۳ تیرماه ۹۹
- ۲ نظر
- ۲۳ تیر ۹۹ ، ۰۶:۰۱
- ۲۶۱ نمایش