آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

عیادت

شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۱، ۰۲:۴۲ ب.ظ

چند روز پیش متوجه شدم که استادم کسالت دارن و در آی سیو بستری هستن...

برام خیلی ناراحت کننده بود و رشته افکارم بهم ریخته بود چون انقدر شخصیت عالی و ویژه ای دارند که حتی کسالتشون هم آدم رو غمگین میکنه

تو همین افکار بودم که همسرم گفت حتما برو به عیادتشون...چونکه استادت هستن وبه گردنت حق دارن

روز تولد حضرت رضا بود که بعد از نهار دوباره همسرم گفت حواست به زمان ملاقات باشه که دیر نشه

انگار معذب بودم نمیدونستم با وجود کسالت ایشون و ملاقات اقوامشون این وسط جایی هم برای من هست یا نه ...اما رفتیم

بیمارستان هم خیلی شلوغ بود و پنج طبقه رو پای پیاده رفتم بالا اما فهمیدم اشتباه آدرس دادن آخر سر با پسرشون تماس گرفتم و ایشون اومدن دنبالم

میدونستم که پسرشون به تازگی روحانی شدن و لباس می پوشند اما نمیدونستم که انقدر مودب و خوش اخلاق هستند، دربین راه همش ازم تشکر میکردند تا اینکه رسیدیم به آی سی یو

چونکه ممنوع الملاقات بودن بایستی وارد راهرویی میشدیم و از پشت شیشه ایشون رو ملاقات میکردیم

وقتی پسرشون با اشاره من رو بهشون نشون دادند اول کمی دقت کردند بعد هم لبخندی زدند اما بلافاصله بعدش چشمانشون پر از اشک شد و سرشون رو انداختند پایین...من هم همینقدر متاثر شدم

خانمشون هم کلی ازم تشکر کردند و گفتند برم جلو تا باهاشون صحبت کنم

باورم نمیشد که این دستهاییکه زیباترین خط ها رو مینوسه انقدر نحیف و ناتوان شده

بهشون گفتم باید زود خوب بشین تا باز هم برام سرمشق خط بدین و ایشون دائما لبخند میزدند

بماند که توی همون راهرو شیشه ای چه مریض هایی رو دیدم که همه برای شفای عاجلشون دخیل بسته بودند و با اشک و آه ملاقاتشون میکردند

و سخت تر از همه مشاهده مادرهایی بود که بچه هاشون  توی آی سی یو بودند

خدایا به حرمت حضرت رضا تمامی بیماران رو شفا بده

این هم خط استادم

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۱/۰۷/۰۸
  • ۳۴۷ نمایش

حکایت زندگی

نظرات (۱۰)

سلام دوست عزیز مدتیه بهم سر میزنید ولی تابحال توفیق نداشتم پستهاتونو بخونم..ممنون از لطفتون خدا گلهای نازتون رو حفظ کنه..شما هم که محمد حسین دارید..و نورا جون خیلی خوشگل خندیده اسفند دود کنید بانو اللهم اشف کل مریض
  • فروغ(ردپاهایم)
  • انشالا که همه ی بیماران شفا پیدا کنن
    پاسخ:
    انشالا
    خدا شفای عاجل بده به ایشون میشه اگه ایرادی نداره اسمشون رو بدونم ؟
    سلام فروغ جان انشالله خدا استاد هنرمندت رو شفا بده.
    سلام عزیزمان شا الله به زودی سلامتشون رو بدست بیارنببینم شما هم تو خوشنویسی رتبه داریآخه من رتبه عالی رو گرفتم و دنبال رتبه ممتاز فرصت نشد برمدایی ام هم استاد خوشنویسیهhttp://zarinkelk.blogfa.comآدرس وبلاگ دایی حمیدمه
    پاسخ:
    دوره ممتازم
    خدا همه مریضا رو شفا بده...بچه ها را کمی زودتر!
    پاسخ:
    آمین
    ایشالله که شفاپیداکنن ,فروغ جون کارخیلی خیلی خوب وپسندیده وآموزنده ای انجام دادی, ایشالله که همیشه تنت سالم ودلت شادودرکناربچه ها خوب وهمسر محترمتون باشید.
  • مینو مینایی
  • سلام فروغ جان، خیلی  غمگینم شدم، ایشالله که زودتر سلامتیشونو پیدا کنن، مطمئنا عیادت تو روحیه خیلی خوبی بهشون داده
    پاسخ:
    انشالا
    متاسفم..اما برای حضورت در کنار استاد متبسمم... واقعا نیاز بود رفتنت...نورا را ببوس........بیادتم
    پاسخ:
    منم به یادتم
    ان شاالله خدا شفا عنایت کنه.
    پاسخ:
    انشالا
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی