آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

دنیای تو

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۳:۴۵ ق.ظ

این روز ها پسرم میاد و دو تا ماشین دست خودشه و دوتا هم دست من میده تا با هم ماشین بازی کنیم...کار هرگز نکرده

اما وقتی میبینم که از بهم خوردن ماشینها و ویراژ دادن ها چه لذتی میبره منم غرق شادی میشم و مثل خودش شلوغ میکنم و بچه میشم

یه همکلاسی داره که قادر به راه رفتن نیست و با واکر راه میره و به تازگی هم عمل پا داشته به همین مناسبت مامانش یه سفره حضرت رقیه تو مهدشون برگزار کرده بود

بهش گفتم حسین جان با زهرا خیلی مهربون باش و هر کمکی که از دستت برمیاد براش بکن

دیروز اومده میگه به زهرا گفتم برات میخوام یه عروسک کوچولو بخرم

میگه زهرا گفته تو خونه که گریه کردم بابام زده تو گوشم و بهم گفت که میخوام برم خودکشی کنم

حسین میگه مامان خود کشی چیه؟ و بعد هم ادای راه رفتن زهرا با واکر رو در میاره

غصه های خودم کم بود، غصه زهرا هم بهش اضافه شده...گلو درد عصبی گرفتم بسکه بغض و اشک اومده سراغم

اومده بهم میگه: مامانٍ زهرا موهاش زرده و بعضی از مامانهای دیگه هم کلی موهاشون رو زیر روسری خوشگل میکنن

(من با اینکه چادری نیستم اما به حجاب و پوششم مقیدم)

بهش میگم حالا مدل من خوبه یا مدل اونا؟ میگه اونا خوشگل تر میشن اما مامان، تو خیابون که نامرحما تعجبهستن مدل شما خوبه

پ.ن 1:نورا اولین سرماخوردگی زندگی اش رو داره تجربه میکنه و 3 روزه که داره سرفه های خشک میکنه دیروز که خس خس سینه اش رو شنیدم بردیمش دکتر که مبادا اونم مثل حسین به آسم کودکی مبتلا شده باشه و نیاز به اسپری داشته باشه که نبود خدا رو شکر و خس خس از بینی بود نه ریه...سه روزه که دارم بهش به دونه و قدومه و آویشن عسل و پر سیاوشان وبخور پونه میدم امیدوارم با همین ها خوب بشه تا مجبور نشم دیفن هیدرامین و گایا فنزین تجویزی دکترش رو بهش بدم

پ.ن2:این روزها پر از اشکم و آه...مامان بزرگم کسی که بزرگم کرد و عمری رو کنارش زندگی کردم تو بیمارستانه و حال خوشی هم نداره منم  ازین راه دور فقط بغض میکنم و همراه بارون گریه میکنم...آخرش این غربت کار خودش رو میکنه...کاش زودتر آخر هفته بشه برم تهران..لطفا برای مامان بزرگم حمد شفا بخونید

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۱/۰۹/۲۲
  • ۲۷۰ نمایش

مادرانه

محمدحسین

نورا

نظرات (۱۰)

  • مامان محمدین
  • به امید شفا خوندم. انشاالله به سلامتی برمیگردن منزل! شما هم میرین دیدار تازه میکنین. الان محمد هادی اومده پیشم میگه مامان این خانم پرستاره (عروسک تو دستش) موهاش پیداست! منم سرم رو به حالت تاسف تکون میدم. اونم به تقلید تکون میده و یه خنده خنده دار تحویلم میده و میره. خدا زهرا کوچولو رو شفا بده و مامانش رو هم هدایت کنه.آمین
  • الهام(مامان هلسا)
  • دارم می رم نماز جماعتحتما دعاگوی مامان بزرگتون هستم ببخشید با عجله نوشتم
    سلام فروغ خانم. سه سالی است که خدا توفیق داده که ساکن اصفهان هستیم. نمی دونستم شما هم اینجایین. خوشحال می شم ببینمتون. الان متوجه شدم که شما هم تهرانی هستین. پس مشترکاتمون بیشتر شد. انشالله مادربزرگتون زودتر شفا پیدا کنه. راستی این آسم کودکان چه دردیه که پسر منم گرفتارش شده. خیلی ناراحتم!
    پاسخ:
    خوب میشه انشالا
    عجب !!!!!!! میگم که نمی دونم چرا زندگیا همش شده غصه رو غصه به قول تو غصه های خودمون کمه از درد و دیوار هم می باره برامون . تو فامیل ما هم یکی هست یه بچه که تو 2 سالگیش دائی من با سمند رفت روش و پاهاش دچار مشکل شد و حالا چهارم دبستانه و هنوز مشکل داره اونم یه غصه بزرگه هم واسه دائیم هم ماها . وای کاش نورا زود خوب شه خیلی گناه دارن بچه ها بچه داداش منم به شدت مریضه . مادربزرگم انشالا خوب بشن
    عزیزم سلام ببخش یه مدت نبودم. اصلا حال و حوصله نت رو نداشتم . از بس که همش شبها بیدارم و روزها هم چون کارم شروع شده حسابی مشغولم. عکس خودن و نورچشمانت رو دیدم. می دونی تو این دنیای دوم (مجازی) دلم برای تو خیلی تنگ میشه و با دیدنت و یا خوندن حرفات کلی انرژی می گیرم. سبک زندگیت آرومم می کنه ... از خدا می خوام مامان بزرگت رو شفا بده و به تو هم انرژی و توان فراوان سلامتی خودت و عزیزانت دعای همیشگی منه برای تو!
    پاسخ:
    منم خیلی دلم برات تنگ شده
    امیدوارم هرچه زودتر مادربزرگت حالش بهتر شه و شفا پیدا کنه و همچنین بتونی بزودی ببینیش...و نشی مثل من که می خواستم 5شنبه برم دیدن حاجی ننه ام و او چهارشنبه پرکشید
    پاسخ:
    وای نگو فاطمه
  • فروغ(ردپاهایم)
  • طفلکی دختربی گناه
    پاسخ:
    آره واقعا
    اللهم اشف کل مریض انشاالله با شفای کامل مادر بزرگ شادی به خانه دلت برگرده ...
    پاسخ:
    الهی
    سلام فروغ جان دلم برای زهرا گرفت. آخه بچه ها چه گناهی دارن که بعضی از ما بزرگترا باهاشون اینجوری رفتار میکنیم. امیدوارم مشکلش حل بشه الهی نورای عزیزم. سرماخوردگیش خوب شد؟ همون بهتر که دارو نخوره. دعا میکنم خدا مادربزرگ عزیزت رو شفا بده
    پاسخ:
    سلام عزیزم بله رو به بهبوده
  • الهام(مامان هلسا)
  • یلدا، دختر سیاه موی بلند بالا، یادگار نام وطن، میوه پائیز ایران و عروس زمستان، در راه است. او را بر سفره مهر بنشانیم و با نسل فردا پیوندش دهیم. ایرانی بودن را فراموش نکنیم. یلدا مبارکباد
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی