پسرم
پدرت رفته ماموریت، و ما قراره که سه روز با هم تنها باشیم
از وقتی پدرت رفته تلفن رو گرفتی دستت و هی داری با افراد ناشناس قرار و مدار ماموریت میزاری، میگی منم می خوام برم ماموریت اما مثل همیشه پیش خودمی
شب که میرسه میری قفل خونه رو چک میکنی و بهم میگی از چیزی که نمیترسی و بعدش میری تو اتاقت و یکدفعه پشت عروسکت قایم میشی و با یه صدای کلفت می دوی طرفم و میگی غول اومده و بعدش هم میخندی
هنوز خیلی زوده ، خیلی زود که بخوام بهت تکیه کنم ...اونم تو خیلی از مواردی که حق مسلم هر مادریه که به پسرش تکیه کنه ، شاید خودت ندونی اما از لحاظ روحی خیلی جاها بهت تکیه میکنم و غرق آرامش میشم
چقدر خوبه که تو هستی حسین جان
پ.ن اول:یه خانومی یک بار بهم گفت خدا به کسانیکه که خیلی بیشتر دوستشون داره تو بارداری اول، دختر عطا میکنه و منم در جوابشون گفتم و خدا حتما این گروه از زنان رو از فاطمه زهرا(س) بیشتر دوست داره!!
پ.ن دوم: واقعا کی میگه که کسی که دختر نداره انگار که بچه نداره؟!! ما یه پسر داریم که اندازه یه دنیا بچه، زندگی مون رو قشنگ و رنگین کمانی کرده
پ.ن سوم: خدایا به داده و نداده ات شکر...چشم دلهامان را بیناتر کن