آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

سلما

سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۳۴ ق.ظ

خواب میبینم  و باز هم دوباره همان صحنه ها تکرار میشود...

جنگ شده و از زمین و آسمان تیر و ترکش میبارد و من و بچه هایم بی خانمان و آواره شده ایم و به ما میگویند جنگ زده

خواب میبینم که بمبی در کنار گوشمان منفجر میشود و هر کداممان به گوشه ای پرتاب میشویم و من دیگر هیچ کس را پپدا نمیکنم

این خوابهای من خیلی تکرار میشوند

و زمان عود این خوابها هم زمانی است که در گوشه ای ازین دنیای بزرگ، باران گلوله باریدن میگیرد

و حالا این گوشه از دنیای بزرگ قسمت ما مسلمانانها شده است

هر جوی خونی که در عراق به را می افتد، ذهنم را پرتاب میکند به سمت آن زن عراقی و کودکان نازنینش که در نجف هم صحبتشان شدم و کودکانش را بوسیدم و یا آن پیر زن مهربان عراقی که در حرم امام حسین تسبیحش را بوسید و به چشمهایش را گذاشت و آن را به من هدیه داد همان پیرزنی که پسرش قربانی یکی از همین بمبها در عراق شده بود همان پیرزنی که به من قول داد هر وقت که به حرم امام حسین می آید و قران میخواند قسمتی از آن را هم به روح پدرم هدیه کند

هر بمبی که در سوریه منفجر میشود قلبم تیر میکشد به یاد سوری ها و بچه هایشان...

همان بچه های سوری که یکبار که از کنار مدرسه شان گذشتم از داخل ماشین برایشان دست تکان دادم و آنها هم با کلی ناز و ادا خندیدند و برایم دستهایشان را بالا بردند و حالا...

و حالا خیلی هایشان شهیدند و خیلیهایشان هم جنگ زده و آواره و پناهنده به کشورهای مجاور...

قصه این روزهای عراق هم که از غصه گذشته است...

مسلمانی اسلحه به دست میگیرد و الله و اکبر میگوید و مسلمان دیگر را میکشد

مسلمانی به خودش بمب میبندد و لا اله الا الله میگوید و درمیان جمعیت مسلمانان دیگر به خیال رسیدن به بهشت خودش را به درک واصل میکند و جمعیت کثیری را داغدار...

شکی نیست که اسلحه و بمبها و خیلی از منابع مالی شان را دیگرانی که ذی نفع این جریانات هستند تامین کرده اند اما عقده ها و عقید هایشان که حاضرند از جانشان هم بگذرند چه میشود؟

مگر ما چند قران و پیامبر داشته ایم که به اینجا رسیده ایم؟

مگر پیامبر مهربان ما جز برای به اوج رساندن ما به قله های ادب و اخلاق مبعوث شده بود؟

روزگار غریبی است

روزگاری که دین اسلام طبق آماری جاهلانه، خشن ترین دین معرفی میشود

روزگاری که خیلی ها نشسته اند و به ریشه هایمان میخندند  که تا وقتی اسلام دارید عقب مانده اید و در جنگ

روزگاری که اگر دراین شبکه های اجتماعی گشتی بزنی میبینی که خیلی از دوستان و هم دانشگاهی هایت که روزگاری برای دیگران منبر میرفتند حالا با عقاید زیر و زبر شده شان اگر به خیلی از عقیده ها و مبناهای دینی نتازند روزشان شب نمیشود

این حرفها گوشه دلم جمع شده بود تا به بچه هایم بگویم...می گویم برای فردا...برای فردا که میخوانند

برای فرداهایی که ممکن است با شکها دودلی ها  مواجه شوند

معنی خیلی از گفته ها را امروز بیشتر از قبل حس میکنم

اینکه روزی می آید که مسلمان بودن واقعی مثل نگه داشتن شعله آتش بر کف دست است...رنج میکشی و میسوزی

اینکه وقتی امام عصرمان بیاید خیلی از علما باورش نمیکنند و مردم گمان میکنند دین جدیدی ظهور کرده است

کاش کلام خدا را از عمق جانمان و با معنی میخواندیم و درکش میکردیم

اعتدلوا

و لا تفرقوا

لا نُفَرِّقُ بینَ أحَد مِنهُم وَ نَحنُ لَه مُسلمون

 و اینکه برتری شما در اتحاد و شکستتان در متفرق شدنتان است

چقدر راحت ازین آیه ها عبور کردیم و آنها را به باد فراموشی سپردیم


پ.ن: این نیمه های شعبان برای من غم بارند

خدایا ما به وعده تو برای صلح جهانی و دنیایی پر از عدل به کمک اولیائت، دلخوشیم و منتظر

قائد ما، ره بر ما، امام ما، این روزها را میبیند و باز هم اجازه حضور ندارد

خدایا به غربتمان رحمی کن...

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۳/۰۳/۲۷
  • ۳۸۶ نمایش

حرف دل

نظرات (۷)

  • مامان صالح
  • اللهم عجل لولیک الفرج
    پاسخ:
    الهی آمین
    اللهم عجل لولیک الفرج
    پاسخ:
    الهی آمین
    من هم خواب جنگ می بینم و می ترسم.خواب فرار. خواب انفجار.این ترسها برای نسلی که در زمان جنگ بدنیا آمده بخشی از زندگی است.پناه بر خدا.... خودم را زدم به آن راه و می گویم انشاالله از ایران بدور است. می دانی مادر خانوم از اینکه -ترس از جنگ- یفتد به جانم می ترسم. این روز ها رسما خودم را زدم به کری و کوری. واقعا پناه بر خدا....
    پاسخ:
    بله راست میگی...این روزها همه نگران خودمون هستیم و فقط برای بقیه غصه میخوریم...همون قصه کری و کوری
    برای فردا...
    پاسخ:
    انشالا
    البته که جنگ و خونریزی اون هم در میان مسلمانان بد و نگران کننده است ولی وقتی تا کنار گوشمان جنگ آمده بهتربن فرصت است که ببینیم اگر خدایی نکرده قصد وطن ما کنند ما چه میکنیم؟ خودمان را محک بزنبم؟ واقعا اون روزهایی که خیلی از مردم کور دل ما ایستادند و گفتند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران الان سینه سپر میکنند و جان را فدا یا خیر؟
    پاسخ:
    این هم حرفیه... که تاریخ باید اون رو قضاوت کنه
  • الیــــــــــما
  • این خوب دیدن ما و دایم در دلشوره جنگ سپری کردن بی دلیل نیست آیدینخیلی وقت نگذشته از آن هم تنش که در کودکی داشتیم از طرف همین کشور دوست برادر هم دین !!!عراق این قوم انگار قرار نیست هیچ وقت روی آرامش ببینند و همیشه درگیر جنگند چه داخلی و چه خارجی اما در هر صورت جنگ خیلی حیلی خیلی خیلی بد است و در هر جا که باشد جنس بد بودنش حال آدم را بد می کند مخصوصا وقتی دو طرف مسلمان باشند آمین آمین برای دعاهایت
    پاسخ:
    آمین آمین آمین
  • مامان محمدین
  • تو قطار مشهد تهران یه عالمه عراقی بودن و چون قطارش سالنی بود در معرض دید هم بودیم... نمیدونی چقدر غصه از سر و صورتشون می بارید... همون اوائل بود که داعش ...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی