هوا
يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۵۹ ق.ظ
انگار تا همین سه هفته پیش بود که بچه ها لباسهای آستین کوتاه به تن میکردند
اما یکدفعه سرد شد...خیلی سرد
شاید این سویشرتهای بهاره را یک هفته هم نپوشیدند، همه شان را جمع کردم و کاپشن ها را جایگزینشان کردم
انگار خاصیت سرد شدن همین است، یکدفعه سرد میشود و سوز سرما چشم و دلت را خشک میکند
تا همین چند روز پیش بود که پنجره ها را باز میکردی تا آفتاب گرم پشت پنجره بیاید و روی فرش خانه ات پهن شود و میهمانت شود
اما امروز پنجره ها را میندی و عایق کاری هم میکنی که مبادا سردت شود
اما همین هوای سرد ، نم نمک گرم میشود انگار باید نازش را بکشی و چشم انتظار باشی تا که آفتاب گرم، چشم و دلت را گرم و روشن کند
و حکایت، حکایت سرد شدن رابطه هاست
و حکایت، حکایت قلبهاییست، که تیره می شوند
یک نگاه، یک حرف ویا یک رفتار، آنقدر نافذ میشود که سردش میکند، تیره اش می کند
آنقدر زود و نابهنگام که فکرش را هم نمی کردی
و برای گرم شدنش، برای نرم شدنش و برای برگشتنش باید تلاش کنی
باید صبور باشی و منتظر
و بعد هم مراقبه کنی
دل و جان خوب داشتن، مراقبه میخواهد
پ.ن: خدا رو شکر که دیگر گرفتار پرشین و بلاگفا نیستم و از هوشمندی بلاگفا هم متشکرم که وبلاگ بیان را به عنوان یک وبلاگ تبلیغاتی میشناسد و اجازه ثبت نظر به ما بیانی ها را نمیدهد
- ۹۳/۰۸/۱۸
- ۳۷۲ نمایش