هزار خورشید درخشان
میخواهم از کتابهایی که از خواندشان لذت برده ام ، بنویسم
کتابهایی که برایم ارزش وقت گذاشتن و تورق را داشته است...
شاید اگر حسین و نورا هم روزی کتاب خوان شدند، بیایند و گهگاهی به کتابهای دوست داشتنی مادرشان نگاهی بیندازند.
هزار خورشید درخشان
که نویسنده آن خالد حسینی است، نویسنده ای صلح طلب که پزشک است و افغان.
همان نویسنده معروف کتاب بادبادک باز که فیلم آن ساخته شده است.
کتاب به زبان انگلیسی نوشته شده که در ایران هم چندین ترجمه متفاوت دارد.
شهرت و فروش این کتاب در دنیا، برای خودش بی نظیر بوده است.
کتاب تاریخ دوره ای از افغانستان را مرور میکند که افغانها داشتند مثل خیلی از مردم دنیا زندگی شان را میکردند که ناگهان سر و کله روس ها ظاهر میشود با جنگها و خونریزی هایشان و بعد هم جنگهای داخلی که در این کشور بالا میگیرد و بعد هم حضور بی رحمانه و دد منشانه طالبان و حکومت آنها بر این کشور... .
جنگهایی که قربانیان اصلی تمام خشونت هایش زنها و کودکان هستند.
و قهرمانان این کتاب دو زن هستند...دو زنی که هووی یکدیگرند و هر دو به اجبار سرنوشت به ازدواج مردی مسن در آمده اند.
شخصیت های داستان همگی خاکستری هستند...
انسانهایی که جبر جنگ و خشونت آنقدر آنها را خرد و شکننده می کند، و آنقدر روح و جسمشان را زخم می زند که هرلحظه درفکر رهایی هستند.
اما سرنوشت این دو زن (مریم و لیلا) که تراژدی اصلی داستان هم مربوط به مریم(زن اول) است، خیلی خیلی غم انگیز است.
مریم که سهمش از دنیا هیچ است اما میشود همه چیز لیلا... .
مریم که از هیچ کس ذره ای مهر واقعی ندید و نچشید امابرای لیلا میشود هزار خورشید درخشان.
افغانها میتوانند این کتاب را مثل یک مدال افتخار بر روی سینه شان حک کنند.
و مردم سرتا سر دنیا هم میتوانند این کتاب را بخوانند تا شاید کمی از نگاههای خشمگین و کینه توزانه شان را نسبت مهاجران افغان کمتر کنند.
ادبیات این کتاب بی نظیر است.