مهر مهربانتر
شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۴ ق.ظ
نسخه پیچیدن برای زندگی آدمها، گاهی اشتباه است.
یعنی از یک جایی به بعد خود آدمها اجازه این نسخه پیچی را نمیدهند.
یکی از نمونه های آن همین مقوله فرزند آوری است.
و بنظرم آنقدر این مقوله مهم است که یک زوج در مقابل هر تصمیمی که میگیرند باید کاملا متعهد باشند.
خیلی ها به سبب کامل نبودن شرایط مادی زیر بار آن نمی روند که بنظرم اگر فقط مشکل همین است یک جاهایی قدرت و توکل بر خداوند را نادیده گرفته اند و خیلی ها هم به سبب شرایط اجتماعی،اشتغال و شرایط روحی و... که بنظرم مقوله مهمتری است دچار تردید هستند که باید این تردید کاملا حل شود چون تربیت صحیح بچه منوط به جور بودن همین شرایط است.
در مورد تعداد بچه ها هم همین امر صادق است اما یک جاهایی تفاوتها را خوب حس میکنی،آنجایی که میبینی یک زوج با امکانات مادی کاملا معمولی چندین بچه دارند که یکی از یکی فرزانه تر و مودبتر ...آنقدر که دلت میخواهی زندگی شان را رصد کنی و رمز این همه توانایی و موفقیت را دریابی و بعضی ها هم با وجود یکی، دو فرزند در امر تربیت همانها هم وامانده اند.
تربیت با عشق و آگاهی، تربیت با مال حلال و توکل بر خدا ،قطعا درختی را بار میدهد که ثمره آن هم دلنشین است.
ما نه از جمله آن خانواده های کامل و پرفکتیم که بشویم مایه حسرت و الگوی عده ای و نه آرزو میکنیم جزو آنهایی باشیم که در جا زده اند.
ما فقط خیلی بچه ها را دوست داریم و یک علت آنهم خود من و تک فرزندی ام بوده که همیشه آرزوی خواهر و برادرهای خوب را داشته ام... .
القصه...همه جوجه هایشان را آخر پاییز می شمارند اما ما جوجه هایمان را آخر تابستان شمردیم...سه تا.
علی نازنین ما شب عید غدیر بدنیا آمد.
حسین و نورا غرق شادی شدند و من حس کردم که چقدر علی باید خوشبخت باشد که وقتیکه چشمهایش را باز میکند دنیایی را تجربه میکند که در آن یک خواهر و برادر مهربان دارد.
صبح اولین روز مهر رسید و محمد حسین رفت کلاس سوم و نورا هم رفت به مهد کودک.
و حالا من مانده ام و فرشته نازنینی که بوی خدا میدهد.
خدایا به عدد آفریده هایت از تو سپاسگزارم.