شهریور آرام
علی راه افتاد.
درست اواسط ده ماهگی.
و حالا هر لحظه در حال تمرین کردن و بال و پر گرفتن است.
دو نهال جلوی چشمهایم قد کشیده اند اما هنوز هم تک تک کارهای علی برایم تازگی دارد و من با هر توانایی تازه علی، فقط قدرت خدا را مشاهده میکنم و سجده شکر بجا می آورم.
حسین و نورا هم با هم میروند آموزش اسکیت، با اینکه برایشان از قبل کفش گرفته بودیم اما مجبور به خرید دوباره کفش اسکیت شدیم چرا که کفشها استاندارد لازم را نداشتند و خلاصه که اشتباه است که بدون مشورت لازم، کفش اسکیت و لوازم جانبی آن را بخریم، آنهم از نوع نرمش(سافت)، و طبق نظر مربی،کفش اسکیت بایستی هارد باشد آنهم از نوع استانداردش.
اینکه دوتایی با هم در یک کلاس حضور دارند و پابپای هم پیشرفت میکنند، برای هر دویشان جذاب است و سعی میکنند که با هم تمرین کنند و عیب هایشان را با هم برطرف کنند.
و شهریور دوست داشتنی..
طبق لیستی که برای پیش دبستاتی نورا داده اند رفتیم برای خرید نوشت افزار.
خیلی از وسایل نورا از سال پیش، قابل استفاده است و یکسری دیگر هم مال حسین بوده که نو مانده و قرار به استفاده مجدد شده است.
کلر بوک سال قبلش را آوردیم و کاربرگها را از پوشه های پلاستیکی جدا کردیم و کاربرگهایی که یک طرفشان سفید بود را نگه داشتیم و بقیه راهی بازیافت شد.
پوشه های پلاستیکی هم دوباره وارد کلر بوک شد برای سال بعد.
مداد رنگها هم هنوز قابل استفاده اند و نیازی به مداد رنگهای جدید نیست.
تمام این فرایندها را برای نورا توضیح میدهم.
استفاده مجدد از یک برگ کاغذ و مداد و پوشه پلاستیکی و...باعث میشود که این تن خسته زمین کمی راحت تر نفس بکشد، نورا هم حالا برای خودش و خیلی کسانی که فلسفه نو نبودن وسایلش را نمیدانند زیبا تر از من استدلال میکند.
چه شد که انقدر مصرفی شدیم!
کاش انقدر که در تولید زباله و دور ریز مواد غذایی و به فنا دادن آب در این بحران بی آبی و مصرف غیر منطقی انرژی و منابع طبیعی رکورد دار دنیا میشدیم، کمی تفکر و انصاف بخرج میدادیم در روش زندگی کردن هایمان.
پ.ن: والفجر و لیال عشر
قسم به سپیده دم و شبهای دهگانه
این شبها دارند به آخر میرسند
دریابیم و حظ ببریم
- ۹۶/۰۶/۰۶
- ۴۱۳ نمایش