برادر
همیشه حسرت داشتن یک برادر بزرگتر از خودم را داشتم.
یک برادر قد بلند و قوی ومهربان با یک عینک فرم مشکی، که همیشه هم برای من وقت داشته باشد.
بهترین دوست هایم برادر داشتند، و روابط خوبشان با هم آنقدر مجذوبم می کرد که بیشتر حسرت یک برادر را داشتم تا یک خواهر.
یکی از دوستهایم برادری داشت که دانشگاه شریف درس میخواند، یک پسر باهوش ومهربان و آنقدر از خوبی هایش برایم تعریف میکرد که من شبها خواب برادر نداشته ام را می دیدم، برادر دوستم او را به سینما و خرید می برد، برایش قصه می خواند و نمی گذاشت آب توی دلش تکان بخورد.
دوست دیگرم برادری داشت که برایش حل مسئله میکرد و مثل یک استاد برایش حسابان و هندسه تدریس میکرد حالا هم یکی از بهترین اساتید کنکور ریاضی درکشور است یادم است که روزهای امتحان می آمد خانه مان و به اولین اشکال که بر می خوردیم به برادرش زنگ میزد و گوشی تلفن را روی آیفون میگذاشت و برادرش هم مشتاقانه تمام ایراداتمان را برطرف میکرد.
و من همیشه دلم می خواست که یکی از همین برادرها داشته باشم یکی که دوستانه و مردانه کنارت بایستد و حمایتت کند و پا به پایت شادی و مهربانی کند.
و حالا سالها از آن روزگار گذشته و من آنقدر هم حسرت نداشته هایم را نمی خورم، شاید عادت کرده ام به نبودن خیلی از چیزها... .
اما حالا نورا حسین را دارد، یک برادر بزرگتر... .
برادری که برای سرگرم کردن خواهرش چهار دست و پا روی زمین راه میرود و نورا را بر دوشش سوار میکند.
وقتهایی که نان و پنیر می خورند از حسین میخواهم که برای خواهرش هم لقمه بگیرد، با هر لقمه ای که حسین در دهان نورا میگذارد، نورا، برادرش را غرق بوسه میکند.
ومن از دور نگاه می کنم و دلم برای این همه مهربانی غنج می رود.
همدلی و همراهی دو خواهر و یا دو برادر با یکدیگر خیلی عجیب و دور از ذهن نیست، اما خواهر و برادری که همیشه و همه جا هوای دل همدیگر را داشته باشند ستودنی هستند.
قدر داشته هایتان را بدانید.
پ.ن: خواب دیدم با همسرم رفته ایم در دل کوهستان..فکر میکنم دامنه دماوند بود..به جایی رسیدیم که مه بود و بخار...آب جوشان از دل زمین می جوشید و برف هم یکریز می بارید و همسرم دانه های برف را نشانم میداد که دقیقا به شکل کریستالهای منظم چند ضلعی بودند وبه اندازه یک کف دست، که نرم نرم میباریدند و ما لحظه نشستن این کریستالها روی چشمه جوشان را نگاه میکردیم و لذت می بردیم... .
«وَهُوَ الَّذِی ینَزِّلُ الْغَیثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَینشُرُ رَحْمَتَهُ»؛
«و اوست کسى که باران را پس از آنکه [مردم] نومید شدند فرود میآورد و رحمت خویش را میگسترد».
- ۱۲ نظر
- ۲۸ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۲
- ۱۴۴۵ نمایش