آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

سوال

چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۱۳ ب.ظ
یه سوال دارم تنها و تنها اگه دوست داشتین جواب بدین جواب هاتون میتونه به درد من و خیلی های دیگه هم بخوره
میخوام از رابطه هامون حرف بزنیم اونم نه دوران عقد و یکی و دو سال بعد از ازدواج که همه چیز تازه و رویاییه
چیزی که به نظرم فاجعه شده اینه که خیلی ها زندگی قرار دادی دارن و احترام و صمیمیت داره روز به روز کمتر میشه شما برای حفظ و قشنگ بودن این رابطه دونفره چی کار میکنید؟چقدر برای هم وقت میزارین...؟
چقدر با هم اون هم م چشم در چشم حرف میزنید؟خیلی ها رو میبینم که اصلا بلد نیستن با هم حرف بزنن فقط بلدن تلویزیون رو روشن کنن و باهم دیگه مسخش بشن یا فوقش با بچه هاشون سر و کله بزنن یا رابطه شون کلا در جمع معنا داره مثلا فقط تو مهمونی های آخر هفته ای دوستانه، شادن و با هم حرف میزنن بعد که میان تو خونه یکی میره پای نت اون یکی هم دنبال کار خودش؟
چقدر علاقه مشترک داریم؟تا حالا شده بشینیم کنار هم و یه حافظ بخونیم؟
یه موسیقی یا فیلم خیلی قشنگ رو با هم انتخاب کنیم و ازش لذت ببریم...شده خاطرات گذشته رو بی هیچ دلخوری یاد آور بشیم و شکر امروزمون رو بکنیم؟
ممکنه خیلی از زن و شوهر ها تو ساعات شبانه روز خیلی کم همدیگه رو ببینن اما رابطشون عمق داره این رو خودشون هم خوب میدونن اجازه نمیدن که رابطشون با عادت کردن به همدیگه سطحی بشه و مسلمه که هم خلاقیت دارن و هم براش زحمت میکشن ...
سوالم مربوط به زندگی هاییکه الان داریم کاری هم به فقر و فلاکت و تحریم و... ندارم
ما میتونیم هیچ چیز نداشته باشیم اما همه چیز هم داشته باشیم..این سوال هم فقط از متاهل ها نیست گاهی مجردها ایده هایی دارن که خیلی با ارزش تر و کار بردی تره...
پ .ن:
این سوال به بهانه زیبا ترین پیوند روی زمین به ذهنم پرتاپ شد...پیوندتان مبارک مولای من
پ.ن:
من از خودم میگم: مثلا آخر هفته ها یه گردش بیرون از خونه داریم که بدون ماشین یا دوچرخه اس...دود می خوریم خسته هم میشیم اما توی کل راه هممون با هم حرف میزنیم حواسمون فقط به همدیگه است نه چیز دیگه خیلی از کارها رو دو نفره انجام میدیم با هم دیگه سبزی پاک میکنیم رب درست میکنیم لواشک درست میکنیم ترشی می ندازیم البته نفر سومی هم هست که همیشه همیارمونه...شاید خسته بشیم اما به نظرم اینها همش بهانه هاییکه بیشتر با هم باشیم
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۱/۰۷/۲۶
  • ۲۳۸ نمایش

حکایت زندگی

نظرات (۸)

سلام امیدوارم  همگی به پای هم پیر شید.......
پاسخ:
lممنون
فیلم میبینیم باهم بیرون میریم باهم ظرف میشوریم غذا درست میکنیم وقتی باهمیم سعی میکنیم باهم باشیم شکر
پاسخ:
نمیدونم کی هستین
  • مامان کیارش
  • فروغ جان البته من 3 سال از ازدواجم بیشتر نمیگذره ولی با همسرم همدیگه رو خیلی کم می بینیم ولی همیشه توی ماشین بجای گوش دادن به موسیقی سعی می کنیم با هم حرف بزنیم اون خیلی کم حرفه و من بیشتر ارتباط رو حفظ می کنم اخر شبها ساعت 12 به عد از سر کار که میاد با اینکه من خیلی خستم ولی بلند میشم و چند دقیقه ای که داره تا بخوابه باهاش حرف میزنم و حسن میکنم خیلی براش رضایت بخشه آخه هر روز بهم زنگ میزنه و حالمو میپرسه و نشون میده که دلش برام تنگه همسرم همیشه میگه زنه که میتونه مرد رو مثل موم تو دستاش بگیره و منم توی دست میتونم باشم
    پاسخ:
    چه زن و شوهر نازنینی
  • مامان محمدین
  • این طوری نیست که با هم لواشک درست کنیم یا سبزی پاک کنیم. همسر من مرد این کارها نیست. گاهی با هم یه فیلم نگاه میکنیم . معمولا در مورد مطالب وبلاگها صحبت میکنیم . در مورد دوستان مون. در مورد کارهائی که کردیم. یا کارهائی که قراره انجام بدیم. همسر من خیلی نتیه. یه صندلی میذارم کنارش. میشینم و به محضی که دیدم یه صفحه داره طول میکشه باز بشه شروع میکنم. گاهی یه ساعت حرف میزنم تو کل مسیرها هم معمولا حرف میزنیم یا با هم چیزی رو گوش میدیم که بهمون آرامش میده. بله. من شاکرم خدای بی نیازم رو که جفتم رو عشقم قرار داد. مچکرم خدای مهربونم. از اینکه این پست رو گذاشتی تا به راه های دیگه هم فکر کنم ممنونم.
    پاسخ:
    تو کلا باکلاسی سمیه جونمواقعا مهم اینه که راههای با هم بودن رو پیدا ککنیم و لذت ببیریم تا وقتی که هستیم و نفس می کشیم
    باران باش ... کسی به باران عادت نمی کند... هر وقت بیاید دوست داشتنی است ...
    راستشو بگم ما دوتا هنوز بلد نیستیم زیاد و عمیق با هم حرف بزنیم...اما کارهای دونفره زیاد  داریم. ما هم تو کار لواشک و سبزی و ترشی و ....هستیم. البته همسرم خیلی استقبال میکنه ها !!! من می تونم به حرفاش گوش بدم ...خدا رو شکر.
    پاسخ:
    خدا رو شکر
  • فروغ(ردپاهایم)
  • الان منی که سه ساله ازدواج کردم میتونم نظر بدم یا هنوز تو دوره ی تازه و رویاییم؟؟
    سلام من یادم میاد از روزهای دو نفرمون که خیلی با هم حرف میزدیم , البته بیشتر من حرف میزدم و همسرم گوش میداد ولی از بعد از ورود بچه خیلی خیلی کم با هم حرف میزنیم اما انگار چیزی از کیفیت و عمق کم نشده, صبح ها که علی خوابه با هم صبحانه میخوریم و حرف میزنیم/ تو مسیر با هم حرف میزنیم/ علی رو پارک میبریم و با هم حرف میزنیم/ من برای همسرم اس ام اس های طولانی,ایمیل و نامه مینویسم, گاهی عاشقانه, گاهی گله آمیز/ وقتی ازش دلخورم ترجیح میدم بنویسم براش تا حرف بزنم/اما کمی متاسفانه 80-90 درصد صحبتهامون در مورد علی و تربیتش و حاشیه هاشه و این تقصیر منه !راستی ما از همون اول زندگیمون تصمیم گرفتیم اصلا راجع به دیگران حرف نزنیم مگر چیز های آموزندشون
    پاسخ:
    چقدر عالی... ما هم این تصمیم اخیر رو تقریبا اجرا میکنین هرچند که همسرم بیشتر از من بهش پایبنده...امان از شیطون
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی