آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

جایزه

دوشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۵:۲۷ ق.ظ

از وقتیکه نورا متولد شده روابط ما هم با محمد حسین وارد فاز جدیدی شده

خوب اون اوایل خیلی باهاش کاری نداشت

اما از وقتی که نورا یه خورده بازیگوش شده محمد حسین هم بازیگوش تر شده

همش دوست داره با خواهرش بازی کنه:

وقتی نورا خوابه میره و از خواب بیدارش میکنه

گاهی خواهرش رو توبغلش میشونه

گاهی می افته روش

گاهی میشینه روش

و...

که ما همه اینها رو صرفا بازی میدونیم نه چیز دیگه ای

چون تا حالا ندیدیم که که از روی عصبانیت به خواهرش ضربه ای بزنه

اما این بازیها هم همیشه عاقبتش به خیر نیست

همین بیدار کردنهای وقت و بی وقت

همین که مثل یه عروسک میخواد باهاش بازی کنه

...

با هر زبونی هم که فکر کنید باهاش حرف زدیم اما فایده ای نداشته

تا اینکه شروع کردیم به جایزه دادن...

این جایزه هم شامل برچسب مبشه

اونم  برچسبهای آموزشی که شامل شناخت حیواتات و گل و گیاه و... میشه

پدرش که میاد خونه به من میگه حسین آقا با خواهرش چطور بوده؟

اگه من تاییدش کنم برچسب میگیره و اگر نکنم...اونم ماجراییه

جدیدا هم اومدم روی کاغذ چند تا ستاره رنگی و خال سیاه کشیدم  وبریدمشون

که در ازای رفتارهای خوب با خواهرش ستاره میگیره و اگر رفتار اشتباهی داشته باشه خال سیاه 

اگر خال های سیاه سه تا بشن یه ستاره ازش گرفته میشه و اگر ستاره ها بیست تا بشن اون چیزی رو از ما هدیه میگیره که دوست داره...

هیییییی سرتون رو درد نیارم

فقط اینو بگم که حسین آقا و بازی های مهیجش با نورا کما کان ادامه داره...

 

کمدی هر روز شاهد یه برچسب جدیده

 

و برادری که خواهرش رو غرق محبت میکنه

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۱/۱۱/۰۲
  • ۲۰۹ نمایش

مادرانه

محمدحسین

نورا

نظرات (۹)

بیست تا ستاره یه جایزه ؟؟! بابا یه تخفیفی بدین به این گل پسر
پاسخ:
چی بگم...فعلا هم هرچی ستاره گرفته متاسفانه ازش پس گرفتیم...بعضی وقتا جدا دلم براش میسوزه
  • الهام(مامان هلسا)
  • آره راست می گی.نورا هنوز خیلی کوچکه و قدر دفاعی اش پایینه باید مراقبش بود.از اون طرف محمد حسین هم طفلک دوستش داره.می خواد یه جوری به خواهر نازش اینو برسونهشاد باشن ایشالله
    پاسخ:
    ممنون عزیزم
    واااااااااااااای امان از دست این بچه ها . و واااااااااااای از این بیدار کردنای بچه . روابط طه هم با وانیا خیلی بهتر شده فقط مشکل اینه که دلش میخاد بغلش کنه و راه بره  ولی خطرناکه . البته وانیا هم خوشش میادا ولی ما می ترسیم بخصوص بابک که ماجرا داریم باهاش !!!!!!! اما خوب از طرف دیگه هم خود بچه ها با هم خوشن ما بزرگترائیم که گاهی وقتا زیادی سخت می گیریم .....
    سلام دوست عزیز وبلاگ خوبی داری خوشحال میشم بمنم یه سری بزنی فعلا راستی این سایت هم مال خودمه خوشحال میشم عضو بشی www.life2chat.com
    سلام حالتون خوبه؟ من اومدم بهتون سر زدم اگه خواستید شما هم به من سر بزنید راستی اگه مایل به تبادل به لینک هستید لینک کنید و خبر بدین تا شما رو لینک کنم
    عزیز دلم چه با مزه
    ایشالا سلامت باشن این خواهر و برادر گل
  • مامان محمدین
  • منم یه داداش و خواهر میشناسم. تازه داداشه خیلییییییییی کارهای خطرناکی می کنه. مامانه هم با اینکه دلش آشوبه اما خئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئلی صبوره. عومرا من نمیتونستم این طوری باشم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی