آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

برادر

يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۴۲ ق.ظ

همیشه حسرت داشتن  یک برادر بزرگتر از خودم را داشتم.

یک برادر قد بلند و قوی ومهربان با یک عینک فرم مشکی، که همیشه هم برای من وقت داشته باشد.

بهترین دوست هایم برادر داشتند، و روابط خوبشان با هم آنقدر مجذوبم می کرد که بیشتر حسرت یک برادر را داشتم تا یک خواهر.

یکی از دوستهایم برادری داشت که دانشگاه شریف درس میخواند، یک پسر باهوش ومهربان و آنقدر از خوبی هایش برایم تعریف میکرد که من شبها خواب برادر نداشته ام را می دیدم، برادر دوستم او را به سینما و خرید می برد، برایش قصه می خواند و نمی گذاشت آب توی دلش تکان بخورد.

دوست دیگرم برادری داشت که برایش حل مسئله میکرد و مثل یک استاد برایش حسابان و هندسه تدریس میکرد حالا هم یکی از بهترین اساتید کنکور ریاضی درکشور است یادم است که روزهای امتحان می آمد خانه مان و به اولین اشکال که بر می خوردیم  به برادرش زنگ میزد و گوشی تلفن را روی آیفون میگذاشت و برادرش هم مشتاقانه تمام ایراداتمان را برطرف میکرد.

و من همیشه دلم می خواست که یکی از همین برادرها داشته باشم یکی که دوستانه و مردانه کنارت بایستد  و‌‌ حمایتت کند و پا به پایت شادی و مهربانی  کند.

و حالا سالها از آن روزگار گذشته و من آنقدر هم حسرت نداشته هایم را نمی خورم، شاید عادت کرده ام به نبودن خیلی از چیزها... .

اما حالا نورا حسین را دارد، یک برادر بزرگتر... .

برادری که برای سرگرم کردن خواهرش چهار دست و پا روی زمین راه میرود و نورا را بر دوشش سوار میکند.

وقتهایی که نان و پنیر می خورند از حسین میخواهم که برای خواهرش هم لقمه بگیرد، با هر لقمه ای که حسین در دهان نورا میگذارد، نورا، برادرش را غرق بوسه میکند.

ومن از دور نگاه می کنم و دلم برای این همه مهربانی غنج می رود.

همدلی و همراهی دو خواهر و یا دو برادر با یکدیگر خیلی عجیب و دور از ذهن نیست، اما خواهر و برادری که همیشه و همه جا هوای دل همدیگر را داشته باشند ستودنی هستند.

قدر داشته هایتان را بدانید.



پ.ن: خواب دیدم با همسرم رفته ایم در دل کوهستان..فکر میکنم دامنه دماوند بود..به جایی رسیدیم که مه بود و بخار...آب جوشان از دل زمین می جوشید و برف هم یکریز می بارید و همسرم دانه های برف را نشانم میداد که دقیقا به شکل کریستالهای منظم چند ضلعی بودند وبه اندازه یک کف دست، که نرم نرم میباریدند و ما لحظه نشستن این کریستالها روی چشمه جوشان را نگاه میکردیم و لذت می بردیم... .

 «وَهُوَ الَّذِی ینَزِّلُ الْغَیثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَینشُرُ رَحْمَتَهُ»؛

 «و اوست کسى که باران را پس از آنکه [مردم] نومید شدند فرود می‏آورد و رحمت‏ خویش را می‏گسترد».

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۳/۱۰/۲۸
  • ۱۴۱۶ نمایش

نورا

نظرات (۱۲)

سلام

من هم همیشه دلم  میخواست برادر داشتم. اما سعی میکنم قدر خواهرهایم را بدانم.

انشالله بچه های شما قدر هم را بدانند.

پاسخ:
خدا نگهدار همتون باشه...همه راضی هستیم به رضای خدا
  • مریم دایی جان!
  • سلام
    منم خیلی دوست داشتم داداش بزرگ می داشتم خیییییییییییلییییییییییییییی
    پاسخ:
    خیلی مریم ...خیلی ....هر دومون....
    البته برادر خیلی خوب است خیلی.
    ولی فکر کنم این حس حمایت گری اگر برادر بزرگتر از خواهر باشد بیشتر نمود پیدا می کند.
    من که برادرم کوچکتر از خودم است خیلی این چیزها را تجربه نکرده ام. در عوض او چنین حسی نسبت به من دارد.
    خواهری که هر جا لازم باشد مادری می کند.
    پاسخ:
    آخی...اونم باید جالب باشه
    واقعا راست میگی منم همیشه سرم رو در برابر دوستام بالا می گرفتم که برادر دارم. 
    اما واقعا مهمه که شما چجوری رفتار کردی که بچه هاتون یادت گرفتن حامی هم باشند. 
    پاسخ:
    من سعی می کنم به پسرم خیلی بها بدم و همیشه هم به نورا میگم که باید احترام برادرش رو حفظ کنه چون نورا فعلا جایگاه شاهانه خودش رو داره....وچقدر هم حرفهای من موثره!!!!

    سلام

    داشتن برادر خوب و دلسوز غنیمتی است بزرگ ... ولی داشتن برادرهای نامهربان هم غمی است بسیار بزرگ ... وقتی کلا نداشته باشی حسرتش رو می خوری ... ولی اگه داشته باشی و هیچوقت برات برادری نکرده باشند خیلی بدتره ... انشالله خدا هرچیزی رو خوبش رو به همه بده ... من سه تا برادر دارم ، ولی هیچوقت محبت و حمایتی ازشون ندیدم ...

    پاسخ:
    چقدر حیف....
  • مامان محمدین
  • خدا برای هم و شما رو برای اونها حفظ کنه.

    فکر کنم تو خواب ببینیم امسال یه بارش درست حسابی رو.

    میدونی من از غصه این زمستون کم کم دق میکنم.

    خیلی خشکه. و خدا به دادمون برسه...
    پاسخ:
    انشالا که خودش هوامون رو داشته باشه
    داداش من از خودم دو سال کوچیکتره باهم رابطه خوبی داشتیم و حسی که پسر شما به خواهرش داره من نسبت به داداشم داشتم.
    البته خب گاهی هم کتک کاری می کردیم تو  عالم بچگی :D
    ولی الان پنج ساله حسرت دیدن خودش و خانوادش به دلم مونده و انتظار و انتظار...
    پاسخ:
    تو عالم بچگی همه چی شیرینه....انشالا این انتظار سربرسه
  • ساز زندگی من
  • سلام عزیز دلم.منم برادر بزرگتر نداشتم ولی کوچکتر از خودمه سه سال و رابطه مونم اییییی بدک نیس.هلسا هم که قسمت نشد داداش بزرگش بمونه و براش تو اون دنیا موندگار شد.ایشالله نورا و حسین برای هم خوب و مفید باشن.فدای نورا نانازی.جه موهاش یلند شده ماشالله
  • ما( من و گاهی بابا)
  • منم از دار دنیا فقط یدونه برادر دارم ، خیلی برادر خوبیه واقعا برام برادری میکنه ، ولی خیلی واقعیه ! اصلا با برادرای خیالیه تو فیلما مطابقت نداره :)))
  • مرجان الماسی
  • واقعا خواهر برادر خوب گنجیه تو این دنیا که هییییچ چیز جاش رو مر نمیکنه حتی همسر خوب!
    تازه من میگم یه خواهر یا یه برادر کمه... ظلمی که ما در حق بچه هامون میکنیم
    پاسخ:
    بله خوبش غنیمته
    تا ظلم چی معنا بشه...هر کسی باید طبق شرایط خودش تصمیم بگیره و عمل کنه
    خدا رو شکر بخاطر این صحنه های زیبایی که میبینی
  • راحیل مامان محمد مهدی
  • سلام دوباره واقعا وبلاگتون قشنگه از تجربیاتتون استفاده میکنیم
    متاسفانه من درس وتدریس و کارهای حاشیه نمیذاره زیاد به روز باشم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی