آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

کم کم

دوشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۰۶ ق.ظ

 سال ۷۸ بود که اولین ایمیلم را ساختم و وارد اینترنت شدم.

آن روزها این دنیای مجازی خیلی بکر بود و سرعت لاک پشتی آن هم، آن را بکر تر میکرد.

و من از همان روزها می نوشتم درین دنیای مجازی.

مدتی در ایمیل می نوشتم و برای کسانی که اهلش بودند میفرستادم، بعد هم کم کم وبلاگ نویسی راه افتاد و کم کم هم پیدایش انواع شبکه ها.

غالب این فضاها را تجربه کردم و به نظرم می آید که همیشه هم به سمت  مفید این ماجرا حرکت کردم و بودن درین فضا آنقدر برایم برکت داشت که راهها و دریچه ها و دوستان ارزشمند و نابی در همین دنیای مجاز و شبکه هایش نصیبم شد که همه را قدر دان خدای مهربانم هستم.

اما بودن درین فضای مجاز هم، همیشه برایم پر از خط ومرز های خودش بوده و هست.

و در تمام سالهایی که من دراین فضا و دنیای خودش سیر کرده ام، چیزی نبوده که باعث دلخوری ام شود.

اما از یک جایی به بعد دلخور شدم و شروع آنهم با ورود به این شبکه های موبایلی بود.

حضور در این فضا ها، به نفسه هیچ ایرادی ندارد و ایراد اصلی، مدل استفاده ما ازین فضاست.

افرادی که تا دیروز، کامپیوتر و فضای اینترنت را تجربه نکرده اند، حالا یک گوشی متصل به اینترنت دارند که در کلی شبکه هم عضو هستند.

و گروهای رنگارنگی که به ناگهان عضوشان میشوی.

از دوستان دوران دبستان گرفته تا دبیرستان و بعد هم دانشگاه و بعد هم حلقه دوستان سرکار و در آخر هم جمعهای گرم خانوادگی.

یادآروری خاطرات قدیم و پیدا کردن دوستانی که هیچ خبری از آنها نداشته ایم قسمت خوب ماجراست و قسمت بد آنهم، قسمتی که کم کم به هم عادت میکنیم، و به جای یک احوال پرسی ساده، هر روز برای هم جوک و کلیپ میفرستیم.

جوکها و کلیپهایی که نه از طنز فاخر در آنها خبری است و نه عمقی دارند و بیشتر ترویج لودگی و سخره گرفتن است.

و برای من نوعی که اصلا هم آدم خاص و ویژه ای نیستم اما برای وقتم و چیزهایی که میبینم و میخوانم اهمیت ویژه ای قائل هستم، بودن در این فضا با این همه مطالب زرد، که وقتی گوشی ات را روشن میکنی همه اینها با صرف کلی حجم اینترنتی و وقت گرانبها، به گوشی ات پرتاپ میشوند، اصلا خوشایند نبود و همیشه هم از آن گله مند بودم، اما انگار یک جورهایی هم معذب بودم که گروهها را ترک کنم.

تا اینکه یک روز پسرم آمد کنارم، و با همان زبان کودکانه گفت: شما که از من میخواهی وارد هر بازی نشوم من هم از شما می خواهم که از یک سری گروههایی که وقتت را الکی پر می کنند، بیرون بیایی.

همین استدلال پسرم، برایم کافی بود که مثل همیشه خودم انتخاب کنم

خودم انتخاب کنم که چه چیزهایی را بخوانم و چه چیزهایی را نگاه کنم.

چونکه دوست ندارم کم کم به خیلی چیزها عادت کنم.

پ.ن اول: به روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه قمری، روزهای سپید یا ایام البیض میگویند.

روزهای نابی که برای عبادتهای خاص، خیلی ارزشمندند.

و مهم ترین روزهای سپید، متعلق به ماه رجب است، ماهی که از عسل هم شیرین تر است، ماهی که امسال افتاده است در دل اردیبهشت، خوش به حال آنها که این روزها را میهمان خانه دوست شده اند.

پ.ن دوم: یکی از آن کارهایی که حال آدم را خوب میکند اینست که نذر کنی برای بچه های بیمار در بیمارستان، مدد کاری بیمارستان بچه ها، با آغوش باز منتظر است که ما سهمی از بار بچه های بیمار نیازمند را به دوش بکشیم...

پ.ن سوم: بعضی از آهنگها خیلی خیلی خوبند، مثل این آهنگ

ماه و ماهی...

ممنونم دوست خوبم

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۲/۱۴
  • ۵۴۹ نمایش

نظرات (۱۵)

سلام آیدین جان

چه حرفهای خوبی ... حرفهایی که منم باهاشون موافقم ... منم زیاد آلوده ی این شبکه های موبایلی نشدم ... همش مسخره بازی و جوک و کلیپهای الکیه ... ارتباطات هم توش هیچ عمقی نداره ... فضای وبلاگ و نوشتن خیلی فرق می کنه ... اینکه یه فضای دنج داشته باشیم برای نوشتن و خوندن ... زنده باشی .

پاسخ:
بله منیر جان...من اینجا رو خیلی دوست دارم...همین طور اونجا رو...خونه شما رو میگم...وبلاگتون...عاااالیه
  • مریم دایی جان
  • سلام!
    اتفاقا منم دو هفته پیش اکثر گروه هایی که توش بودمو در یه حرکت یهویی ترک نمودم!گروه هایی که خیلی هاش بد که نبود هیچ، خوب هم بود! ولی به شکل وحشتناکی وقت گیر بود.
    نشستم با خودم حساب کتاب کردم که نبودن این ها هیچ ضرری برام نداره و می تونه وقتمو برای کارهای بهتر هم باز کنه، پس ازشون بکنم!
    اولی هاش رو با دودلی ترک کردم و یه لشگر آدم هم هی ازم می پرسیدن چرا؟!؟!؟!ولی بعدیا رو با دلی آرام(!) ترک کردم و """راحت""" شدم!
    اصلا دنیای گوشی دنیاییه که هرچقدر هم بخوای منطقی عمل کنی، اعتدالش دست خودت نیست!
    پاسخ:
    دقیقا مریم جان همینه....
    سلام
    جانا سخن از زبان ما میگویی
  • مرجان الماسی
  • کار خوبی کردی.
    من که به خاطر خلاص شدن از شر یکسری ازین گروه ها کل نرم افزارم رو پاک کردم و استفاده مفید ازش رو هم از دست دادم.
    منم خیلی دعوت می کنن به این گروهها ولی حوصله ندارم زود در می یام.
    وبلاگ هم منم از سال 78 داشتم و الان فکر می کنم دیگه حرفی برای گفتن ندارم ولی اینستاگرامم فعال هست و دوستش دارم.

    ماشاالله به پسر فرهیخته شما.

    آهنگ خیلی زیبایی بود.

    متشکریم

    سلام فروغ جان
    چه کار خوبی کردی
    من تا الآن عضو هیچ کدومشون نشدم و واقعا فرصتش رو ندارم.
    فرهنگ استفاده از هر پدیده ای باید قبلش ایجاد بشه...

    فرهنگی که استفاده مطلوب رو یادبده و آسیب هم نزنه

    حیف عمر این مردم :((((
    کاملا درست میگی، من وقتی این نرم افزار ها (یکیشون به عنوان اولی) رو نصب کردم به امید حال و احوال از دوستان راه دور بود، خبر داشتن از اوضاع هم ولو به سلامی اما به قول تو کم کم دیدم تمام این پیامها یک فوروارد تو آل هستند و بس!

    یه نکته اش که برای من خیلی توی ذوق زننده بود این بود که توی یه گروه همه مدل آدمی هستند و یک پیام بیخود برای همه فرستاده میشه که مثلا من نمی پسندم ولی خوب با خودم میگم الان بگم این چی بود شاید بقیه مشکلی نداشته باشند با این موضوع؟!

    ولی همین وبلاگو عشق است که آدم کم کم دوستهای خودش و خواننده و نویسنده های مورد علاقه ش رو پیدا می کنه و ارتباط ها مفید تره.

    در آخر هم ماشالله به این پسر فهمیده! خیلی خوشم اومد از تذکر منطقیش!
    این روزها کمتر کسی پیدا میشه این حرفهارو درک کنه، من با دوستان و اقوام خودم مشکلی ندارم و راحت گروههارو ترک میکنم اما با خانوادهء همسرم نمی تونم این کارو بکنم و بسییییاااار در عذابم. زیاد معنای عمر و اتلاف وقت و برنامه ریزی و رشد رو نمی دونن متأسفانه.
    آهنگی که گذاشتید واقعا عالی بود. ممنون از حس خوبی که به اشتراک گذاشتید
  • راحیل مامان محمد مهدی
  • سلام دوست عزیز.
    واقعا همینطوره باید مدیریت کرد. تعداد گروههایی که توش عضو هستم کمه اما چون اکثرش بحث خانواده و تربیت فرزند و... است خیلی وقت گیره. هرکسی تجربه ای داره . ولی بازم باید مدیریت کرد .
    تذکر خبیه واقعا
  • مامان محمدین
  • سلام عزیزم خوبی
    بچه خوبن؟

    فروغ جان حتما متوجه شدی که بلاگفا داره بازی در میاره. میخوام درباره سرورهای دیگه یه تحقیقی انجام بدم. مثلا بلاگ چطوریه؟

    چرا پرشین رو ترک کردی؟ چه مزایائی اینجا داره که اونجا نداشت؟

    جوابم رو همین جا میدی لطفا؟

    کلا یه توضیح درباره بلاگ بده برام. کار کردن باهاش چطوریه؟ خسته شدم بس که حرف داشتم و وبلاگ نداشتم!

    میتونم مطالبم رو منتقل کنم؟ یعنی با کل نظرات و اینها؟؟؟ الببببته اگه بلاگفا بتونه برگردونه!!!!

    ممنونتم دوستم.
    پاسخ:
    وااای کلی نوشتم...اما این پسرم اومد وهمه رو پر داد:(
    من از بیان خیلی راضی ام...توی تنظیمات خیلی مدرن تر و بهتر از پرشینه
     پرشین زیادی دیزلی بود
    بیان ابزار مهاجرت برای تمامی سرویس ها داره که میشه تمام آرشیو رو  منتقل کرد 
    و با این امکانی که گذاشت خیلی ها اومدن بیان از جمله بلاگفایی ها
    و همین امر باعث شد که بلاگفا با بی رحمی کامل وبلاگ کسانیکه داشتن آرشیوشون رو منتقل میکردن به بهانه سو اخلاق،مسدود کنه که از جمله یکی از دوستان خودم که وبلاگش رو از دست داد و هر چقدر خواهش کرد گفتند این نرم افزار مهاجرت بیان ، به عنوان بد افزار تعریف شده و هرکی بره سراغش ،فاتحه وبلاگش خونده اس...به همین راحتی
    ضمن اینکه من نوعی با آدرس بیان ،رو بلاگفایی ها نمی تونن لینک کنن و نظر من بیانی هم برای  بلاگفایی ها قابل ثبت نیست...ببین ظلم در چه حد....به جای اینکه بلاگفا خودش رو ارتقا بده کاربرانش رو زندانی میکنه که مبادا برن از بلاگفا....
    اما من واقعا ازین جا راضی ام
    امیدوارم بلاگفا هم سرش به سنگ بخوره و عاقل بشه و :)))

  • مامان محمدین
  • خیلی خیلی ازت متشکرم عزیزم. حالا هم که دیگه ته تهش شده... دو هفته اس کمتر یا بیشتر دستمون مونده تو پوست گردو.

    نگرانی از دست رفتن مطالبمون... خاطراتمون... و همه لحظات خوشمون داره عذاب آور میشه.

    شاید افتتاح یه خونه جدید؛ بتونه کمی فکرمون رو از این نگرانی دور کنه.

    انشاالله اینترنتم یاری کنه و یه وبلاگ جدید بزنم :)
  • مامان محمدین
  • سلام عزیزم این پرسشنامه اول بیان اسم و مشخصات میخواد چه باید کرد؟ من هیچ جا مشخصات ندادم آخه!

    جائی نمایش داده میشه؟

    کلا یه ذره من رو راهنمائی کن... اصن آشنا نیستم با محیطش
    :((((((((
    پاسخ:
    یه اسم مستعار بزار
    و کلا بگو نمایش نده...فکر میکنم میشه
    سلام از وبلاگ مهراوه خانم اومدم وبتون  چ جالب قریب به اتفاق متاهلا حرفاو دغدغه هاشون ی مدله و تقریبا یک سوم پستاتونو خوندم ولی من از شبکه های مجازی وایبر و واتس اپ رو تجربه کردم لاین هم همسرم دوست نداشت و من هم برام فرقی نداشت که الان ی هفته میشه کلا همه رو حذف کردم و خیلی ارامش روح و روانم بیشتر شده  ولی انصافا وبلاگ رو مثل ی دفتر خاطرات دوره راهنمایییییی دوست دارم  دوست داشتید وبم سربزنید بیشتراشنا شیم
    حرف حق جواب نداره. داره؟

    اما آهنگ ماه و ماهی رو اولین بار که شنیدم اونقدر عاشقش شدم که دانلود کردم و صدها بار گوش دادم بهش. واقعا فوق العاده است و احساس می کنم کلماتش ته نشین می شه تو وجودم.
    به خصوص آخرش که می گه هشدار که آرامش ما را نخراشی که اتفاقا شد سر تیتر وبلاگم. بعد از این آهنگ حس می کنم دیگه چیزی به دلم نمی شینه و به دنبال چنین آهنگی های فاخری هستم. راستی شما سراغ ندارید؟
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی