آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

راه

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۲۷ ق.ظ

قصه آدمهایی که نه الکی و یک هویی بلکه کاملا فکورانه و آگاهانه، متحول و مذهبی می شوند، همیشه برایم جذاب بوده و هست.

قصه زندگی مرد ایرانی که ساکن امریکا است و دیروز در برنامه ماه... به تصویر کشیده شد، و معجزه هدایت گری قرآن و برداشتهای لطیفی که او از آیات قرآن داشت، برایم خیلی جالب و قشنگ بود.

برنامه مستند از لاک جیغ تا خدا را هم میبینم، قصه دخترانی که عالمانه و آگاهانه به دین و حجاب رسیده اند.

شکی درین نیست که  مسلمانی و اصول دین، قابل تقلید کردن نیست.

شاید، یکی از دلایل داستان غم انگیز کم رنگ شدن مذهب در جامعه ما و خیلی از جوامع اسلامی، همین باشد.

خیلی راحت تقلید کرده ایم اصول دین را، از همان بچگی.

و شاید یکی از دلایل اشتیاق به مسلمانی و موج فراگیر  اسلام در مقابل سایر ادیان ، در جوامع باز، همین تحقیق و تفکر باشد.

آن روزهایی که خودم با حجاب شدم، به جز حمایت گرم مادرم و پدر بزرگ و مادر بزرگم،  کسی مدال افتخاری به من نداد و در مقابلش فقط پرسش بود و چرا....

من هم خودم را مسلح به علم کردم و از همان بچگی میخواندم، قرآن، قران، قرآن

شریعتی ، مطهری، الهی قمشه ای... .

اصلا دلم غنج میزد برای بعد عرفانی مذهب، ضمن اینکه هیچ وقت هم دلم نمی خواست که در مقابل چراهای اطرافیانم، مستاصل بمانم، و بیشتر از همه اینها با خواندن و تحقیق، خودم دلگرم میشدم به دانسته ها و داشته هایم و به انتخاب درستی که داشته ام.

خیل کثیری از خانواده های محکم و مذهبی را دیده ام که بچه هایشان راه دیگری را رفته اند.

این هم نوعی تحول است و انتخاب که نمی توان نادیده اش گرفت ضمن اینکه اجبار در باورهای مذهبی هم، پیامدهای خاص خودش را دارد.

و اصولا بشر هم مجبور آفریده نشده است ، و این را خود خداوند هم در قران اشاره کرده است.

 امروز من بچه هایم را دارم که آنها هم قطعا، فردایی را دارند که پر از راه است و انتخاب.

در نگاه فرا مادری، به آنها حق میدهم که فقط خودشان انتخاب کنند و در نگاه مادری، دلم شور میزند برای انتخابهایشان.

در نگاه مادری دستهایم را بر زانو میگیرم و بلند می شوم و تمام تلاشم را میکنم که از همان کودکی که خیلی چیزها درونی میشود و ملکه، زیبایی های این راه و انتخاب را، خوب نشانشان دهم. 

این وظیفه امروز من است و برای فردا هم میدانم که خدا خودش بسی بزرگ است و بزرگی میکند.

پ.ن اول: از میان تمام قسمتهای لاک جیغ این قسمت را خیلی دوست داشتم، پر از نکته های ناب است.

پارت اول

پارت دوم

پ.ن دوم: دیروز تولد نورا بود و طبق قراری که با هم داشتیم، رفتیم شهر کتاب و یک خرید مشقت بار اما لذت بخش، برای دختری که عاشق کتاب است انجام دادیم و باز هم نگاه مهربان فروشنده ها وکتاب دارها که از بازیگوشی دخترمان می گذرند و با مهربانی، بارجمع کردن کتابهای به هم ریخته را به دوش می کشند... .




  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۴/۱۵
  • ۵۶۴ نمایش

حرف دل

مادرانه

نورا

نظرات (۱۳)

خیر، برکت، خرسندی، سلامت، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت، توشه شب قدرتان باد.

پاسخ:
ممنون از دعای خیرتان
سلام فروغ جون. آگاهانه انتخاب کردن و عمل کردن در زندگیتون تا این حدی که من اینجا می خونم ، کاملا مشهوده. اما یه زحمت برات دارم ، لطفا از کارهای عملی که برای بچه ها و خودتون انجام میدی بیشتر برامون بگو.
منم برنامه از لاک جیغ تا خدا رو سعی میکنم ببینم.


اما تولد نورای گلم مبارکه ! خوشحالم که نورا و زهرا هردو عشق کتاب هستن. خیلی کیف داره.
پاسخ:
سلام فاطمه جانم....
راستش من فکر میکنم الان و در سن کودکی شون تنها راه کار عملی باید خودمون باشیم..باید انقدر خود ما رو خوب و منطقی و مهربان ودرست کار  و عامل به دین بیابند که پذیرای ایده لوژی های فکری  ما هم در آینده باشن..وگرنه وقتی ما بداخلاق و بی منطق و...باشیم یه خورده که بزرگتر بشن زیر بار تفکرات و آموزشهای ما هم اصلا نمیرن..و همین سخته،،،خیلی هم سخته فاطمه....
مخصوصا اونجاهایی که کم میاریم:(
میدونی فاطمه دلم نمیخواد وقتی بچه هامون بزرگ شدن بهشون بگیم اینا واجباته رعایتش کن و اگرنکنی هم هزارن خط و نشون خارج و داخل از خونه...انقدر علم و منطق محکم داشته باشیم که دوستانه برای تمام پرسش هاشون پاسخ بشیم.....
دلم میخواد خودشون با عشق برن سمت اینا....اون موقع اس که انگار یه نفس راحت از ته قلبمون میکشیم
ای جونم به این زهرای شیرین....
  • مامان محمدین
  • سلام من یادم به تولد نورا بود اگه گفتی چرااااااااااااا؟

    تولدش مبارک باشه عزیزم...

    میشه بگی شهر کتاب منظورت تهرانه یا اصفهان؟ کجاش؟؟؟؟
    پاسخ:
    سلام....چرا سمیه؟؟؟؟
    شهر کتاب تو اصفهان
    هم تو آمادگاه و هم تو ۴ باغ
  • سیده ای که شفا گرفت
  • سلام بانو
    طاعات و عباداتتون قبول حق
    تولد دخترک گل مبارک و پر برکت ان شاالله زیر لوای خانم فاطمه زهرا رشد کند
    من هم برنامه محمد را دیدم و واقعا برام جالب بود اتفاقا تو وبلاگم هم نوشتم و همچنین لاک جیغ 
    خوشحالم می بینم شما هم مثل من فکر می کنید....
    اگر توصیه هایی برای دین باوری کودکان دارید ممنون میشم با من در اشتراک بگذارید 
    در ضمن من در شبکه های تلگرام هستم
    اگر دوست داشتید می توانیم تبادل شماره کنیم


    به دعای خیرتان محتاجم
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از لطف شما
    نه متاسفانه، درین شبکه حضوری ندارم
    طاعات قبول و التماس دعا
  • قاصدک بارون
  • سلام/ وبلاگ خوبی داری. پر از زندگی...
    سر فرصت باید بیام پستهای اخیرت رو بخونم. در کل از آشنایی باهات خوشحالم.

    سلام دوستم

    طاعات و عباداتت قبول ... تولد نورای عزیز هم مبارک ... خدا کنه بچه ها مون راه درست رو خوب و به موقع تشخیص بدن ...

    ایدین جون من بازم شروع کردم توی همون وبلاگ قدیمی ام توی بلاگفا بنویسم ... با همه ی مصیبتهایی که به سر بلاگفا و وبلاگهامون اومد ولی بازم دوسش دارم ... ممنون که توی همه ی وبلاگهایی که جابه جا شدم همراهم بودی (:

    پاسخ:
    ممنونم...هر جا باشی میام پیشت منیر جون
  • مریم دایی جان
  • بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    سلاااااااااااااام

    وای من اول تو اینترنت دیدم که از لاک جیغ تا خدایی هم ساختن! و از اسمش هم خوشم نیومد و نمیاد! ولی خوبه!
    دو شب تا سحر نشستم همه قسمت های موجودش رو دیدم!!!! * **** ** **** ** ** ***** *** *** *******

    منم این قسمتش رو بیش تر دوست داشتم.خیلی خاص تر بود.دوست داشتم حتی طولانی تر باشه!  و بعد از این، داستان زهره فرح روز که شاید معمولی تر بود.
    پاسخ:
    حالا حسین میگه از لاک جیغ تا لاک پشت خدا...راست میگی مریم...آخه اینم اسمه!!!!
    منم اکثر قسمتهاش رو تو اینترنت دیدم و کاملا باهات هم نظرم در مورد شخص دوم....اون هم خیلی به دلم نشست
  • عمه منصوره و عمو سروش
  • سلام.امیدواریم همیشه شاد و خوشبخت باشید. کاش ما هم در جشن تولدش بودیم.

    عمو سروش میگه: تا جایی که یادم میاد علت اینکه عاشق کتاب هستم اینه که وقتی 7،6سالم بود چند بار با پدرم که رفته بودم بیرون، چندتا کتاب درباره حیوانات و مخلوقات شگفت انگیز خدا برام خرید. {البته کیفیت آن کتابها هم از لحاظ ظاهری و هم محتوا واقعا عالی بود}. هنوز آن کتابها را دارم و هر وقت که نگاهشون می کنم هم یاد دوران کودکی می افتم و هم کیف و حالی که با خوندن آن کتابها می کردم.

    واقعا بعضی از رفتارهای والدین (مثل همین با هم بیرون رفتن و کتاب خریدن) تاثیر بلند مدت روی بچه ها می ذاره.

    حقیقتا خواندن کتاب لذتی داره که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست. 

    پاسخ:
    بله حقیقتا همینه...تمام علاقه من هم به کتاب به کودکی و کتابهای نابی برمیگرده که از مادرم هدیه گرفتم
    تولد نورا، ۴ نفره بود اگه جشن بود که شما اولین نفر بودین
    خواهرم برام این برنامه رو تعریف کرد... من حس می کنم اینها یه دعای خیری پشت سرشونه، یا یه ادب خاصی رو در محضر خدا رعایت کردن که این عنایت ها بهشون شده.

    هربار تبلیغ این برنامه رو میده یاد امیرحسین میفتم  و لاک پشت خدا گفتنش :)

    آیدین جان چند وقته خیلی ذهنم درگیره اینه که چطور توی این دوره و زمانه و این همه اطلاعات و رسانه و ... میشه بچه هامون رو با منطق و روش درست به راه درست هدایت کنیم. مثلا همین حجاب.... به نظرم کار خیلی سختی میاد، چه خوب که میشه از نظر شما دوستها استفاده کرد.
    تولد نورا جان مبارک باشه، چه هدیه ی قشنگی بهش دادین.

    موافقم با نظر شما
    حجاب و دین و مذهب نباید همه ش تقلیدی باشه، خیلی نیاز به مطالعه و درک داره
    تولد این گل دختر هم مبارک

    کاش همه ی مادرای سرزمینم مثل شما بودن!
    چند وقتیه دارم وبلاگتون رو میخونم.
    چقدر بی نقص مادری میکنید!
    واقعا بهشت جای کسایی مثل شماست...
    همیشه سلامت باشید:)
    کلیپهایی هم که گذاشته بودین تا همین الان داشتم میدیدم...
    فوق العاده بود!
    دستتون درد نکنه
    واقعا ممنون...
  • داداش حبیب
  • با سلام خدمت شما دوست عزیز و مهربانم خوشحال میشم به وب بنده هم سر بزنید و در صورت تمایل تبادل لینک کنیم ممنونم از حضور شما

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی