آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

پسر نامه

چهارشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۱۸ ب.ظ
محمدحسین از آن دسته بچه هایی است که به حرف زدن و سخنوری که بیافتد میرود بالای منبر و پایین هم نمی آید.
معمولا هم نسبت به پدیده های دور و برش و رفتار آدمها خیلی ریز بین و جز نگر است.
داشتیم میوه میخوردیم که به من گفت: خاله جان ( البته خاله جان من که ساکن یک کشور سرد است)
به من گفته است که آنجایی که زندگی میکند پر از بارش برف و باران است و هیچ کمبود آبی بلطف خدا نیست که هیچ، تازه آب را هم صادر میکنند اما دریغ از یک میوه خوش عطر و خوش مزه، تمام میوه هایشان مزه آب میدهد و علت آن هم کش دار بودن فصل سرماست.
 اما در ایران که یک کشور چهار فصل است ما بهترین و خوش عطر ترین میوه ها را داریم اما صد حیف که بارش و آب کافی نداریم، بعد هم رو به من میگوید که این از عدل خداست نعمتها مثل یک سیبی است که خدا آن را تکه تکه کرده و به هر کس یک قاچ آن را داده است که ممکن است این قاچ ها هم اندازه نباشد.
خواستم با پسرم وارد بحث عدل بشوم و راجع به برداشتی که دارد بیشتر حرف بزنم که احساس کردم، همین قدر هم که میداند برایش کافیست و حظش را هم میبرد.
محمد حسین دارد کم کم حافظ جز سی قران می شود، همیشه با خودم میگفتم چه خاصیتی دارد این حفظ قرآن، مهم این است که اهل عمل باشیم اما در مورد پسرم حس میکنم آیه هایی که حفظ کرده است، به ویزه آیه های جز سی که خیلی کاربردی و ظریف هستند حسابی در دل و جانش نشسته است.
کنارم مینشیند و مدتها راجع به یک آیه و معنی و مفهوم آن برایم حرف می زند، مثال می آورد و یک بحث جانانه بینمان به راه می افتد.
پسر کتابخوانمان به داستانهای شاهنامه هم خیلی علاقمند است و روز عید فطر  که رسید یک کتاب از داستانهای شاهنامه از ما هدیه گرفت، حالا خودش کتاب را می خواند و خلاصه داستانهای شاهنامه را هم با آب و تاب برای ما تعریف می کند.
مدرسه محمد حسین را هم امسال تغییر دادیم و در یک مدرسه دولتی خوب نام نویسی کردیم.
محمدحسین، پیش دبستانی و کلاس اول را در یک مدرسه غیر دولتی بود. از آن مدل مدرسه هایی که از نقاط مختلف شهر می آیند و کلی دچار فرایند آزمون و مصاحبه و ... میشوند.
از آن فرایندهایی که خیلی از پدر و مادرها گرفتارش می شوند و ازین مدرسه به آن مدرسه می شوند تا مبادا از آزمونها عقب بمانند.
فرآیندی که خیلی وقت است مثل یک موج فراگیر عده زیادی از خانواده ها را با خودش همراه کرده است.
و بچه هایی که قرار است در مدرسه ای درس بخواند که ضرایب هوشی دانش آموزان (حالا براساس کدام استاندارد دنیا!!) بالاست و بعد هم مصاحبه و سرند می شوند که مبادا بچه های مشکل دار و احیانا تک والد در میانشان باشد و در این میان هم هرچه توانایی مالی و تحصیلی والدین بالاتر باشد، نور علی نور تر میشود.
و بعد اعتماد بنفس کاذبی که بسراغ بچه ها می آید که درین مدل مدارس درس می خوانند. 
و بعد هم خانواده هایی که مفتخر میشوند به اینکه بچه هایشان درین مدارس خاص درس میخوانند.
افتخاری از جنس خیلی افتخارت دیگرمان که ما جامعه ایرانی  را کشته و گرفتار کرده است.
و سیستم آموزشی تست محور، که از کلاس اول دبستان برایت برنامه ریزی کنکور میکنند و دریغ از یک درس کابردی که به درد دنیا و آخرتت بخورد.
نمی گویم از مدرسه پسرم ناراضی بودم، مدرسه پسر من در موارد بالایی که گفتم خیلی پر رنگ نبود اما به هر حال بود.
ما دلمان یک مدرسه بزرگ می خواست با یک حیاط خیلی بزرگ که بچه ها بتوانند زنگ تفریح را بدوند نه اینکه در یک گوشه بایستند و از جایشان جم نخورند.
و ضمن اینکه ما ترجیح دادیم پسرمان، در همان جامعه ای درس بخواند که قرار است درآن زندگی کند و با آن روبرو شود.
بقیه ماجرا را هم می سپاریم به دستان توانمند خودش... .





  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۵/۱۴
  • ۶۴۵ نمایش

محمدحسین

نظرات (۱۲)

تصمیم شجاعانه ای گرفتید. و به نظر من درست :)
واووووو چه بچه باحالی!
خدا حفظش کنه
  • مریم دایی جان
  • ما شا الله

    سلام

    ماشالله ... خدا حفظش کنه ... انشالله موفق میشه ...

  • نرگس مامان طاها و تارا
  • فروغ جون یعنی شما هم این دوسال درگیر این موج فراگیر و به دنبالش بدو بدوها برای ثبت نام محمد حسین بودید؟؟
    من (البته الان میگم،چون تو شرایطش نیستم و ممکن تو اون زمان من هم درگیر این موج و انتخاب بهترین ها برای بچه هام بشم)ولی الان دقیقا همین تو ذهنمه که بچه جایی درس بخونه که واقعا مدرسه باشه،درست مثل مدارس زمان خود ما،نه اتاق ایزوله که بهترین ها درو هم جمع بشن و خوب بمونن و خوب رفتار کنن.بعد نتیجه اش میشه فارغ التحصیلان پر توقع دانشگاه ها،یا دانش آموزان از خودراضی و همیشه مفتخر به خودشون که گاهی برخیشون واقعا فقط اسم مدرسه معروف رو یدک میکشند.
    امیدوارم موفق باشی و هرگز پشیمون نشی.
    پاسخ:
    سلام نرگس جان
    بله منم به شدت درگیر بودم
    اما به نظرم نقطه علمی فقط یه جنبه آموزش و پرورشه
    به نظرم اگه بچه قراره بره تیزهوشان خودش باید بره نه با زور فشار و تکالیف بیش از اندازه و خسته کننده دوران دبستان
    دوره دبستان هنوز هم بازی اولویت داره به آموزش اما دوره های بالاتر نه
    اگه دوره دبستان فشار باشه و بچه نتونه بازی کنه این کمبود یه جایی نمود میکنه و تمام اینها نظرم رو عوض کرد
    و از خدا هم میخوام که پشیمون نشیم

    سلام

    ماشالله به این پسر. احسنت به شما

    چقدر این مطلبتون خوب بود. چقدر جامعه ما نیازمند چنین تفکری است. از اینکه دور و برم پر است از پدر مادرها و بچه های اونجوری که گفتید و بدتر از همه پدر و مادرهای پرتوقع و اغلب کم سواد و کم آگاهی که بیشتر از روی چشم و هم چشمی دنبال این قضایا میدودند و بچه های بی استعداد که به ضرب و زور پول پدرشان و انواع کلاسها و معلمها میخواهند قله های موفقیت را فتح کنند... حالم بد میشود.

    چقدر جامعه ما به امثال شما نیاز دارد.

    پاسخ:
    این کم سواد و پر توقع رو خیلی خوب گفتی.....
    جامعه به آدمهای متفاوتی نیاز داره  تا بتونه رشد کنه و درین هیچ شکی نیست
    اما آموزش و پرورش یک جامعه جای آزمون و خطا نیست که در مورد جامعه ما، از آزمون و خطا هم گذشته است متاسفانه
    سلام
    خدا این پسر منبری و کتابخوان را حفظ کند.
    در مورد مدرسه چقدر خوب که شما و همسرتون با هم به توافق رسیدید.
    کلا تو امور تربیتی و آموزشی بچه ها، زن و شوهر باید توافق داشته باشند.
    موفق باشین
    پاسخ:
    در همه امور باید توافق داشته باشن اصولا
    ماشاء الله لاحول ولا قوه الا بالله
    دلم خواست پسر من هم چند سال دیگه همین جور قشنگ حرف بزنه

    ولی من شدیدا از محیط مدارس دولتی می ترسم!
    پاسخ:
    ترس!!!!
    می دونی انتخاب مدرسه خیلی حساسه .و امیدوارم که پسر خوب و عاقلت به نتایج عالی برسه.
    من هم یه مدرسه دولتی خوب و نسبتا استاندارد رو ترجیح میدم به مدرسه های خاص مختلف .
    من هم خودم از یه مدرسه دولتی نسبتا خوب ، تنها بعد از دوهفته کلاس اضافه نزدیک آزمون ورودی مدارس ، اون همه آزمون های مرسوم آن سالها رو خوب پشت سر گذاشتم. چون معلم هایم واقعا انسان های با وجدانی بودند .



    پاسخ:
    عااالیه
    دختر جان چه خوب می کنی تند تند مادرانه می نویسی...
    سلام
    امروز با وبتون اشنا شدم
    خیلی خوشحالم از اشناییتون
    خداحفظ کنه فرزندان گلتون رو
    دو دغدغه ی مشترک با خودم در اخرین پستتون  دیدم و این شد که نوشتنم امد
    یکی فرستادن فرزندتون برای حفظ قران  )منم معتقدم.شاید حفظ به تنهایی زیاد موثر نباشه()و دیگری اعتقاد داشتن به برتری کلی مدرسه ی دولتی بر غیر دولتی )گرچه هنوز مطمین نشدم اما این نظر همسرمه(
    پاسخ:
    سلام
    نظرها کلا متفاوته
    سلام موفق باشید
    پاسخ:
    سلام ممنون
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی