آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

روزی ظهور میکنی و می رسد بهار

آوای فاخته

دلم میخواهد هفت شهر عشق عطار را بگردم و
به گفته مولانا: آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست
و اینجا را نقش میزنم برای فرزندانم
محمد حسین ۸۷/۱/۱۸
نورا ۹۱/۴/۱۴
علی ۹۵/۶/۲۹

بایگانی
آخرین مطالب

پسر زمین

شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۱۴ ب.ظ

فکر کردن به قیامت، فکر کردن به مرگ و وصیت نامه نگاری... در فرهنگ دینی ما بسیار سفارش شده است.

و به نظرم بر خلاف تصور عام قرار نیست که اندوهی  به بار  بیاورد.

روزی که فرم اهدای اعضا را پر کردم، کلی احساس غرور کردم، و هر چند وقت یکبار هم به وصیت نامه ام سر میزنم و ویرایشش میکنم .

این ها هم به خاطر این نیست که توهم خوبی و  وارسته گی دارم، خیر، فقط و فقط به خاطر تاکید دین است و اینکه زندگی پس از من هم جاری است وساری.

محمد حسین هم خیلی به قیامت فکر میکند، خیلی سوره تکویر و انفطار را دوست دارد، یک روز با هم نشستیم و آیه های این سوره ها را نقاشی کردیم.

الحق هم که خداوند در این دو سوره و در بیان کیفیت قیامت، سنگ تمام گذاشته است.

سرنوشت زمین آنقدر برایش هیجان برانگیز است که پسرم دوست دارد یک تحقیق مفصل درین باره بنویسد و آن را مثل یک کتابچه در بیاورد.

و غیر از اینها نظریه پردازی هم میکند.

میگوید قیامت و آخر زمین به سه روش اتفاق میافتد:

۱_ یک سنگ آسمانی غول آسا به اقیانوس پرتاب میشود و یک سونامی به پا میکند که تمام دنیا را میلرزاند.

۲_ وقتی عمر خورشید تمام شد و به کوتوله سفید تبدیل شد، تمام دنیا شب میشود و یک مرتبه این کوتوله سفید به زمین می افتد و زمین در اوج تاریکی تمام میشود.

۳_آنقدر زمین پر جمعیت میشود و آنقدر آب را به هدر میدهند که منابع آبی کم و کمترمیشود و ناگهان آب زمین تمام میشود و زمین به دلیل خشکی صدر درصد به یک باره پودر میشود... .

حسین جانم اینها را نوشتم که فقط و فقط  یک روزی بدانی که در بدو ورودت به دوم دبستان، چه ذهن زیبایی داشته ای.

پ.ن۱: قدر قطره قطره آب را بدانیم.

پ.ن۲:این روزها با پسرم قصه های مجید را میبینیم و پر از اشک و لبخند میشویم ، نمی دانم آقای پور احمد و کرمانی با کدام چاشنی این اثر را اینقدر ماندگار کرده اند. برای گروه نوجوان یکی این کار را دوست داشتم یکی هم یک مدرسه شبانه روزی که در شمال بود و پر بود از اتفاقات غمگین و شاد، راستی چرا دیگر هیچ کار ماندگاری برای بچه هایمان ساخته نمی شود؟!!!

پ.ن۳: این خندانده برتر را خیلی دوست دارم و برایم جالب است که میبینم اشخاصی مثل سجاد افشاریان و امیر مهدی ژوله دست تمام این بازیگران حرفه ای را از پشت بسته اند، ما هم فعلا فقط به این دو نفر رای داده ایم چون تنها این دو نفر به لبمان لبخند آوردند.


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۶/۲۸
  • ۶۲۲ نمایش

محمدحسین

نظرات (۱۱)

خداحفظش کنه.
خدا حفظ کنه رابطه خوب شما و بچه ها رو...

می دونی وقتی میبینم با محمد حسین جان اینقدر زیاد صحبت میکنین ، بیصبرانه منتظر مکالمات نورا با شما هستم. چون بالاخره دختره! :))
پاسخ:
منم منتظرم خودم...
فکر کن تو با زهرا و منم با نورا....هی گل بگیم و گل بشنویم
عزیزم ماشالا به محمدحسین...
علی مسعودی هم خیلی خوب بود.
راستی قصه های مجید کدوم شبکه پخش میشه؟؟/
پاسخ:
ما ظهر ها از افق میبنیم
:)
وقتی به مرگ فکر کنی دست از بعضی سرکشی ها و حسرتها برمی داری.
سال تحصیلی پر از موفقیت داشته باشه محمد حسین.
قصه های مجید بی نظیره ،اهنگ زیباش من رو به رویا می بره.
من به علی مشهدی رای دادم واقعا از خودش مایه می زاره نه تقلید می کنه نه مسخره !

سلام فروغ جان ...
اگه امکانش باشه ، میای تو وبلاگ من بهم بگی چرا شک داشتی ؟ راجع به پست اخیر خودم.
  • سروش شهبازی
  • سلام. خیلی جالب و البته جذاب بود.
    واقعا قصه های مجید و بچه های مدرسه همت از کارهای زیبا و به یادماندنی هستند. به قول شهید آوینی علت این امر هم ریشه در هویت ایرانی این کار(قصه های مجید) و ساختار سینمایی سریال دارد.
    آوینی: (می بینم که با قصه های مجید همان همه، انس دارم که با خانه مان، با برادر کوچک ترم وبا مادربزرگم که همه وجودم، حتی خاطرات فراموش شده ام را در چادر نمازش می یابم، در صندوقخانه و در ته صندوق چه اش که مَکمن رازِ ایران زمین است. ودر درون بقچه ای که بوی تربت کربلا می دهد و مرا نه به گذشته های دور، که به همه حضور تاریخی ام پیوند می زند.
    "بی بی" همان پیرزنی است که خانه ای به اندازه غربیل داشت، اما به اندازه یک آسمان ِآفتابی، مهربان بود. همان پیر زنی که چارقدش بوی عید نوروز می داد. "یادت باشه آقا مجید! مقصد همین جاست" و این سخن را محمود آقا می گوید که شغلش رانندگی است، یعنی شغلی که اقتضای طبیعی اش، شتاب زده از مقصدی به مقصدی دیگر رفتن است.
    چقدر ایرانی است! چقدر شبیه پدر من است که اتوموبیلش را در گاراژ میگذارد  و صبح ها پیاده سرِ کار می رود تا از بوی کوچه ها محروم نماند، کوچه هایی که بعد از یکصد و پنجاه سال غرب زدگی هنوز از بوی یاسِ درختی و اقاقیا خالی نشده اند....
    و من همان مجید ام. و مجید هم «ملک محمد» است و هم «حسن کچل».
    دلم میخواهد قصه هاای مجید را تنهای تنها تماشا کنم تا ناچار نشوم که جلوی گریه ام را بگیرم. دوستت دارم، ایران.)
    نقد واقعا عالی و جذاب شهید آوینی بر قصه های مجید آقای پوراحمد را می توانید در کتاب آیینه جادو جلد دوم با عنوان دوستت دارم ایران، بخوانید. از سایت aviny.com هم میتونید بگیرید.
    با http://www.aviny.com/Aviny/Naghd_Film/majid.aspx
    2ونیم صفحه هم بیشتر نیست.

    با اجازتون لینک شدید.به وب بنده هم سر بزنید
    پاسخ:
    متشکرم

    سلام آیدین جان

    اول مهرتون مبارک ... خدا حفظ کنه تو و بچه های گلت رو ... واقعا لذت می برم از خوندن پستهات ...

    پاسخ:
    برشما هم مبارک دوست خوبم
  • خانم اردیبهشتی
  • سلام
    چه رابطه قشنگ مادر و پسری.

    من داستان های مجید را خیلی خیلی دوست داشتم. باهاش زندگی کردم. شاید چون با بافت زندگی و فرهنگ شهری ما اصفهانی ها بیشتر نزدیک بود. خدا رحمت کنه بی بی را بازی نمی کرد. زندگی می کرد
    پاسخ:
    وای چقدر خوب گفتی...
    زندگی میکرد.
  • سیده ای که شفا گرفت
  • قلم پسرتان مستدام و نیرومند

    از ایده نقاشی سوره خیلی لذت بردم آفرین مادر خلاق

    من اما قصه های مجید را دوست نداشتم یعنی همیشه اشکم در می امد
    پاسخ:
    آخی....
  • مامان آمیتیس
  • سلام
    خیلی نظرات قشنگی راجع به سرنوشت زمین داشت آفرین
    من اما میترسم از قیامت...دروغ چرا...هر وقت صدای رعد و برق ها بلندتر از حد معمول میشه میترسم که نکنه وقتشه...دلم نمیخواد این حسو به پسرم منتقل کنم اما من کلا خیلی از قیامت میترسم...
    پاسخ:
    منم از صدای رعد و برق میترسم
    فکر کردن به قیامت وقتی حس خوبی به من دست میده که باعث میشه بیشتر مراقب رفتارهام باشم
    خوب نباید ترس رو به بچه ها القا کرد...راستش پسر من از خوندن آیات مربوطه حس ترسی نداشت....اینم از هنر مربی خوبشونه بنظرم

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی